در طول تاریخ زمانهایی بوده که امور خطیر در فاصلهی چهار ساعت شمشیرزنی چهار تا مرد مسلح حل و فصل میشده است. آن زمانها و آن جنگها به ما نشان میدهد که جنگیدن درست و به موقع، میتواند سرنوشتساز باشد.
داعش، که خود را خلافت اسلامی مینامد، به دنبال یک چنین نبردی بوده است. کوشیدند فرانسه را تحریک کنند. و حالا میکوشند انگلستان را تحریک کنند. میدانند که اگر موفق شوند با انگلیسیها را به جنگ بکشند، آمریکاییها هم ناچار به جنگ کشیده خواهند شد (با وجود تلاشهای ترامپ، طبق معاهدهی آتلانتیک شمالی هنوز تعهد دارند).
جنگ سرنوشتساز داعش برای این که به خلفای حقیر بدبخت حاکمیت جهانی ببخشد، میبایست در دابق، شمال سوریه جنگیده میشد. این که دابیق سال گذشته از چنگ داعش در آمد، مهم نیست. آنها هنوز تشنهی لحظهی بزرگی هستند که نیروهای غرب به جنگی کشیده شوند که ما قادر به پیروزی در آن نیستیم.
تخمین غلطی نیست. ما غربیها تشکل داریم. تمایل نگرانکنندهای داریم که به فضولی سر از هر جایی در اکناف جهان در بیاوریم و در معرض ضربههای، بخصوص در خاورمیانه سرشکن قرار بگیریم.
و همین است که وقتی چند جوان متوهم قصد به جنایت در لندن کردند، امیدوار بودند با این طعمه ما را بکشند جلوتر، به مداخلهی ماورای آبها، که از کانال انگلیس و دریای شمال خارج شده باشیم. داعش حریف کشتیهای عظیم سلطنتی نیست، اما اگر ما را به خاورمیانه بکشانند، جایی که یک قرن پیش به دست سلطان شکست خوردیم، قادر خواهند ما را در هم بشکنند.
هدف، بیرون کشاندن ما از پشت دیوارهای چوبی کشتیهامان است، تا وارد جنگی از پیش طراحیشده وارد شویم که کافران را برای سه چهار قرن از خاورمیانه بیرون خواهد راند، و این به خلفا اجازه خواهد داد قدرت بگیرند. فتوح بزرگ محمد پیامبر و جانشیناناش تکرار خواهد شد. کفار، درمانده خواهند شد.
و به این ترتیب، سه مرد جوان شب گذشته در لندن دست به قتل زدند، و ظاهرا هنگام عمل نام الله را به زبان آوردهاند.
خودروکوبی و چاقوزنی در لندن، بمبی در منچستر، اینها روشهایی است که قرار است شیر بریتانیا را غرشکنان و بیملاحظه به آخرالزمانی بکشاند که حیات داعش به آن بسته است. دولت انگلیس را وادار کنیم قدرت خود را علیه داعش، با آوردن گردانی نظامی، به نمایش بگذارد و آن وقت جنگ واقعی در خواهد گرفت. برای این است که مردان حقیر، دست به جنایتهای بزرگ میزنند.
به زندگی خود معنا میبخشند البته. چون به وسیلهی پلیس خودکشی میکنند، حتما بعد از مرگ غرفهای در بهشت و حوریهایی به آنها داده میشود، و چند تا وبسایت معلومالحال آنها را شهید مینامند.
اما متأسفانه در یک دادگاه امنیت عالی، با وکلای عبوس که از آنها در مقابل هيأت منصفهی منصف انگلیسی دفاع میکند، شانسی ندارند. بعضیها ابراز تأسف میکنند که زنده دستگیر نشدهاند و به پلیس حمله میکنند که چرا با شیوهی شلیک به قصد کشت، آنها را کشتهاند (انگار هفتتیر اتوماتیک جور دیگری هم شلیک میکند).
و لندنیها البته به زندگی خود ادامه میدهند، و از لندنیها البته منظورم آن تعدادی از ما نیز که دور از کلانشهر زندگی میکنیم نیز هست. روحیهی «بلیتز» منحصر به بریتانیاییها نیست، این کاری است که همه مردم میکنند.
متأسفانه، آن سه بچهی جوانی که شب شنبهشان را برای یافتن اندکی ماورایخشونت در نام خدا صرف کردند، نتوانستند پای یک گردان انگلیسی را به میانهی جنگ بکشند. حتی بعد از اقدامات رفقای ایشان در وستمینیستر و منچستر که به همین شکل از سوی یک وبسایت آشغالی داعش تحریک شده بودند، به نظر میآید که ما توانستهایم به خوبی جهان را از چکمهی اسلام افراطی داعش حفظ کنیم. شکی نیست که تا زمانی که جمعیت جوانهای شیرینعقل که خود را مسلمان جا میزنند با برخورد سریع پلیس ته بکشد، چند حملهی دیگر به عابران پیاده هم در کار خواهد بود. هشت دقیقه پر از فخر جنایتکارانه، پیش از یک مرگ ۹ میلیمتری به دست پلیس برای یک مشت آدم جذاب خواهد بود، اما نه شمار زیادی را جذب نخواهد کرد.
پاسخ دولت انگلستان به احتمال بسیار زیاد چیزی خواهد بود از قبیل نظارت، بخصوص با استفاده از شیوههای فناوری؛ و تقویت بودجهی واحدهای ویژهی پلیس.
البته احتمال آن هست که جنگ سرنوشتساز اتفاق بیفتد. پیش از این هم شده که ما از روی استیصال و محض دیده شدن، اقدامی کرده باشیم. از قدرت جنگ برای تحول لیبی استفاده کردیم و یک دیکتاتوری ملعون اما خودکفا در میان دیکتاتوریهای آفریقای شمالی، تبدیل کردیم به تودهی مسمومی که خشونت را به سراسر منطقه صادر کرده است. اینکار را به این خاطر نکردیم که فکر میکردیم قذافی دهنگشاد موجود مضری است، بلکه به این خاطر کردیم که تصور میکردیم میبایست یک کاری بکنیم.
طراحی برنامهای عملیاتی که ما را بسیار بیشتر از این که الان هستیم درگیر داعش کند بیش از چند ساعت به طول نخواهد انجامید. در هر حال، آنها در آستانهی شکستاند، و ما تجربههای غنی در اقدامات موثر داریم.
اگر همینطور به طعمه انداختن ادامه دهید، شیر به تله خواهد افتاد. راهش همین است. به طعمه انداختن ادامه دهید تا زمانی که افکار عمومی، نخست وزیر را وادار کند به ژنرالهای بسیار مجرب اما از نقطهنظر سیاسی بیقدرت دستور دهد یک گردان در سواحل مدیترانه پارک کند (دوباره)، در چند مایلی کالج کارکنان انگلیسی حیفا، همان دو رو بر گورستان نیروهای اعزامی بریتانیا در بینالنهرین.
و خطاب به همه آنها که متعجباند چرا این سه مرد دیشب در پل لندن و غرفههای درهم شکستهی بورو مارکت دست به جنایت زدند… ماجرا همین است. دارند تلاش میکنند ما را بکشند بیرون، به جاهایی که نمیخواهیم برویم، جایی که اگر برویم شکست خواهیم خورد.