ایران، جمهوری اسلامی و قوم یهود
جمهوری اسلامی بدون دست یازیدن به منابع ایران، نمی تواند نیات پلید خود به اسرائیل را عملی کند. این مرگ هنیه در ایران نیست که جنگ را آغاز کرد. در واقع، جمهوری اسلامی امیدوار است که ایرانیان فراموش کنند که هنیه جنگ را با سازماندهی حمله ۷ اکتبر به اسرائیل که منجر به کشته شدن ۱۲۰۰ غیرنظامی و گروگان گیری ۲۵۰ نفر شد، آغاز کرد.
در گیر و دار جنگ بین جمهوری اسلامی و اسرائی، شاید تاریخ و اخلاقیات به فراموشی سپرده شده است. ولی براستی کدام یک از دو طرف بطور تاریخی از موقعیت اخلاقی بالاتری در مناقشه کنونی برخوردار است؟ ادعای جمهوری اسلامی در مورد برخورداری از حقانیت در این مورد بسیار شگفت انگیز و نگران کننده است. چنین موضعی یک سوء تفاهم خطرناک از حقایق و زمینههای حیاتی را بوسیله این رژیم و حامیانش آشکار میکند. برای بهتر فهمیدن نیت واقعی جمهوری اسلامی از خصومت با اسرائیل باید بازبینی از تعدادی رویدادهای تاریخی داشته باشیم.
آغاز رابطه ایرانیان با یهودیها در ایران به قرنها پیش از دوران پیدایش مسیحیت برمی گردد. در حقیقت تاریخ، حضور یهودیان در ایران را از اواخر قرن ششم قبل از میلاد ثبت کرده است، در آن زمان یک جامعه یهودی تثبیت شده و با نفوذ در ایران وجود داشت. کتابهای کتاب مقدس اشعیا، دانیال، عزرا، نحمیا، تواریخ و استر حاوی اشاراتی به زندگی و تجربیات یهودیان در ایران دارد.
مثلا در مورد یک واقعه تاریخی مشخص که در سال ۵۸۶ قبل از میلاد اتفاق افتاد که در آن بابلی ها جمعیت زیادی از یهودیان را از یهودیه بیرون کردند و به اسارت به بابل فرستادند، کتاب مقدس یهودیان «کتوویم» در «کرانیکل دوم» می گوید که با فرمان کوروش پس از لشکرکشی به بابل به پایان می رسد که او تبعیدیان را همراه با کمکهای مالی و لجستیکی برای بازسازی معبدشان از بابل به سرزمین موعود بازگرداند.
طبق کتاب استر، در زمان پادشاهی خشایارشا بزرگ (پسر داریوش بزرگ) در قرن ششم پیش از میلاد وزیر او هامان نقشهای را برای کشتن همه یهودیان ایران باستان کشید. ملکه استر از این توطئه آگاه شد و دستور دستگیری و به دار آویختن هامان و ده پسرش را صادر کرد. این رویداد به وسیله یهودیان به عنوان تعطیلات پوریم جشن گرفته می شود.
در دوران ساسانیان نیز یهودیان در ایران زندگی آرامی داشتند. شاپور اول با یهودیان دوست بود و ایرانیان در دوران او با یهودیان به مهربانی رفتار میکردند. دوستی شاپور با شموئل، متفکر بزرگ یهودی زمانی مزایای زیادی برای جامعه یهودی به همراه داشت. بر اساس منابع مختلف، مادر شاپور دوم یهودی بود و این امر به جامعه یهودی آزادی نسبی دینی و امتیازات بسیاری داد. شاپور در حقیقت دوستان یهودی دیگری از جمله خاخام بابلی در تلمود به نام را با هم داشت.
همسر یزدگرد اول و مادر بهرام پنجم شوشاندخت هم یهودی بود که برای یهودیان بسیاری امتیازات به ارمغان می آورد و دستور ساخت محله های یهودی نشین در شوشتر، شوش، همدان و اصفهان را صادر کرد. برخی از مورخان مانند ارنست هرتسفلد معتقد بودند که مقبره استر و مردخای در همدان ممکن است آرامگاه شوشاندخت باشد.
یهودیان در این دوران در گروههای فشردهتری در شهرهایی مانند اصفهان زندگی میکردند و بطور کلی در معرض آزار و اذیت عمومی که بر مسیحیان روا داشته می شد قرار نمیگرفتند. به طور کلی، این دوره بود که در آن آموزش یهودی در ایران رونق یافت.
پس از فتح ایران توسط اسلام، یهودیان، همراه با مسیحیان و زرتشتیان، مقام ذمی، رعایای پست امپراتوری اسلامی را از فاتحان مسلمان ایران دریافت کردند. اهل ذمه مجاز به پرستش دین خود بودند، اما مجبور شدند به نفع فاتحان مسلمان عرب و به عنوان غرامت معاف شدن از خدمت سربازی و پرداخت مالیات (جزیه) پرداخت کنند. اهل ذمه همچنین محروم از مزایای اجتماعی و قانونی مانند حمل اسلحه، اسب سواری، شهادت در دادگاه در پرونده های مربوط به یک مسلمان شده بودند، و اغلب ملزم به پوشیدن لباس هایی بودند که آنها را به وضوح از مسلمانان متمایز می کرد. با وجود اینها به دلیل رفتار مهربان ایرانیان با یهودیان بطور تاریخی، آنطور که استخری مورخ ایرانی قرن دهم می گوید، «در تمام سرزمین اصفهان تا توستر (شوشتر) جمعیت انبوهی از یهودیان سکنی گزیدند طوری که تمام آن منطقه را یهودستان (سرزمین یهودیان) می نامیدند.»
بهرروی از قرائن اینطور برمی آید که برای هزاران سال یهودیان در ایران زندگی آرامی داشتند. هر چند که در زمان قاجاریه و غلبه روحانیون شیعه بر زندگی اجتماعی ایرانیان مواردی از تغییر دین اجباری یهودیان در تبریز و شیراز بودیم.
پهلویها بوسیله اصلاحات و نوسازی که در ایران آغاز کردند زندگی یهودیان را بسیار بهبود بخشیدند. رضاشاه نفوذ روحانیون شیعه را بسیاد تضعیف کرد و محدودیتهای یهودیان و دیگر اقلیتهای مذهبی را لغو کرد. او تغییر مذهب دسته جمعی یهودیان را نیز ممنوع کرد و مفهوم شیعی نجس بودن برغیر مسلمانان را حذف کرد. یهودیان همچنین اجازه یافتند مشاغل دولتی داشته باشند. زمان محمدرضا شاه پهلوی بویژه پس از برکناری مصدق در سال ۱۳۵۴ پررونق ترین دوران برای یهودیان ایران آغاز شد. در دهه ۱۹۷۰، تنها ۱۰ درصد از یهودیان ایران به عنوان فقیر طبقه بندی می شدند. ۸۰ درصد از طبقه متوسط و ۱۰ درصد ثروتمند بودند. اگرچه یهودیان تنها درصد کمی از جمعیت ایران را تشکیل می دادند، اما در سال ۱۹۷۹ دو نفر از ۱۸ عضو فرهنگستان علوم ایران، ۸۰ نفر از ۴۰۰۰ مدرس دانشگاه و ۶۰۰ نفر از ۱۰۰۰۰ پزشک در سراسر کشور یهودی بودند. در دوران محمدرضا شاه پهلوی ایران روابط نزدیک با دولت اسرائیل داشت.
علیرغم این تاریخ درخشان رابطه ایرانیان با یهودیان، پس از انقلاب اسلامی سیاستهای ضد یهودی جمهوری اسلامی شروع شد و هرچند که در دهه اول انقلاب، جنگ با عراق باعث چنان گرفتاری هایی برای جمهوری اسلامی شد که فرصت و امکان تخصیص منابع به دشمنی با اسرائیل نداشت، ولی مدت کوتاهی پس از پایان جنگ با عراق جمهوری اسلامی ضدیت با اسرائیل را به بزرگترین تقدم سیاست خارجی خود تبدیل کرد و همچنانکه درآمدهای نفتی اش بالاتر رفت برنامه های پیچیده تری از قبیل غنی سازی اورانیوم، ساخت موشکهای دوربرد، تشکیل نیروهای نیابتی در کشورهای مجاور اسرائیل، استخدام شیعیان فقیر افغانستان و پاکستان و تربیت آنها برای جنگ با اسرائیل پرداخت.
اکنون پس از چهار دهه حکمرانی جمهوری اسلامی با سیاست اسرائیل ستیزانه، ایران در لبه یک پرتگاه خطرناک قرار گرفته که علی خامنه ای اصرار دارد آنرا در واکنش به خونخواهی اسماعیل هنیه، رهبر حماس توصیف کند. در واقع، جمهوری اسلامی امیدوار است که ایرانیان فراموش کنند که هنیه جنگ را با سازماندهی حمله ۷ اکتبر به اسرائیل که منجر به کشته شدن ۱۲۰۰ غیرنظامی و گروگان گیری ۲۵۰ نفر شد، آغاز کرد. درگیریهایی که هنیه از هتل مجلل محل اقامتش در دوحه آغاز کرد، هم برای اسرائیلیها و هم برای فلسطینیها رنج فراوانی را به همراه داشته است. ولی آنچه که جهانیان نمیدانند این است که درگیریهای اخیر بیشتر ریشه در سیاستهای جنگ افروزی جمهوری اسلامی دارد تا آشتی ناپذیری اسرائیل و فلسطین در حل تضادشان.
به عنوان شاهد دشمنی هیستریک جمهوری اسلامی بر علیه اسرائیل میتوان به ایجاد حزب الله و تربیت پرسنل و تامین مالی آن از جانب جمهوری اسلامی اشاره کرد. حزبالله، نماینده جمهوری اسلامی، تقریباً هر روز از ۷ اکتبر موشکهایی را به سمت اسرائیل شلیک کرده است که ناظران این حملات موشکی را «بیسابقه» مینامند. تنها به دلیل سیستم های دفاعی پیشرفته اسرائیل است که این حملات مکرر به ندرت منجر به مرگ شهروندان اسرائیل می شود. این مزیت تکنولوژیکی شدت اقدامات جمهوری اسلامی و نامرتبط بودن آن به منافع ملی ایرانیان را توجیه نمی کند.
علاوه بر این اقدامات خصمانه نسبت به اسرائیل، جمهوری اسلامی با نفوذ بیثباتکننده فراتر از مرزهای اسرائیل توسط نیروهای نیابتی ساخته دست خودش صلح منطقه و جهان را نیز تهدید میکند. حمایت جمهوری اسلامی از حوثیهای یمن که حملات موشکی آنها تجارت جهانی در دریای سرخ را مختل کرده و در نتیجه هزینههای حمل و نقل و در نتیجه قیمت کالاهای وارداتی را در سراسر جهان افزایش داده از نمونه های دیگر تخاصم این رژیم با صلح جهانی است.
بطور کلی حوثی ها که هیچ قرابتی با اسرائیل ندارند تنها به دستور جمهوری اسلامی در این مناقشه وارد شده اند. آنها تنها در ماه ژوئیه، با حمله هواپیمای بدون سرنشین به تل آویو یک غیرنظامی اسرائیل را کشته و در خلال ماههای اخیر نشان داده اند که ماموریتشان گسترده کردن جنگ نیابتی ایران علیه اسرائیل است نه جنگ برای اعتلای مردم یمن.
در حالی که ممکن است چین و روسیه از مواضع ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی حمایت کنند، اما این که عده ای مبانی اخلاقی این سیاستها را به حمایت از مبارزان مردم فلسطین گره بزنند یک خطای فاحش است. در حالی که نمایندگان به حق فلسطینیان مانند محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان، در ساحل باختری اعلام کرده که حمایت جمهوری اسلامی از گروههای تروریستی نه تنها مانع رسیدن به صلح بین فلسطینیها و اسرائیل شده بلکه خاورمیانه را نیز بیثبات کرده، میتوان به دلایل واقعی جمهوری اسلامی برای دشمنی با اسرائیل که همانا تلاش برای نابودی اسرائیل، مختل کردن نظم جهانی و تاسیس یک حکومت اسلامی در سراسر جهان است پی برد. خواندن هر گونه نیت دیگری از اقدامات جمهوری اسلامی در منطقه مصداق ساده لوحی و داشتن دریافتی نادرست از واقعیات عملکرد جمهوری اسلامی و حقایق میدانی است.