ایران و حزب الله از مقابلهٔ مستقیم با محور اسرائیل-ایالات متحده احتراز می-کنند
در حال حاضر نه ایران و نه حزب الله تمایلی به برخورد مستقیم با اسرائیل، که از سوی ایالات متحده حمایت می-شود، نشان نمی-دهند. حزب الله که در مرز شمالی اسرائیل قرار گرفته، نیروی بازدارندهٔ مهمی برای ایران است به ویژه در صورتی که تنش ناشی از اقدام احتمالی اسرائیل علیه تأسیسات هسته-ای ایران بالا بگیرد.
با توجه به رنگ-باختن حماس و جهاد اسلامی فلسطینیان، به نظر نمی-آید ایران در به میدان آوردن حزب الله شتاب کند. به جای آن، ممکن است متحدان خود در سوریه، یمن، عراق را بکار بگیرد، و دست به تهییج جهانی علیه اسرائیل بزند. اکنون که تنش در نوار غزه در افزایش است، این مورد شامل ترغیب به حمله به آماج-های اسرائیلی و یهودی نیز می-شود.
در طول سالیان، با مبالغ هنگفت مالی و حمایت نظامی که ایران به گروه-های ضد-اسرائیلی منتقل می-کند، رقابت طولانی-مدت میان ایران و اسرائیل تحول یافته است. ایران موشک-هایی در اختیار دارد که تا اسرائیل می-رسند، و ظاهراً با حمایت روسیه، در حال ارتقای تواناهایی خود در عرصهٔ جنگ سایبری است. اسرائیل فعالانه به دنبال جذب مخالفت بین المللی علیه این برنامه بوده، و گزینهٔ مداخلهٔ نظامی را نیز روی میز نگاه داشته است.
گرچه شمار بسیاری در این امر که حزب الله قادر است هر لحظه دست به حملهٔ عظیم علیه اسرائیل بزند، اما حمایت این سازمان از گروه-های فلسطینی تا کنون از محدودهٔ حرف برون نرفته، و اقدامات عینی که تاکنون اتخاذ کرده، محدود بوده است.
روایت رسانه-های ایران بر تعهد آن به مسألهٔ فلسطین صحّه می-گذارد و اسرائیل را در مقام دشمن تصویر می-کند. تهران مدعی است حمایت ایالات متحده از اسرائیل، به ویژه در دوره-هایی که گمان ضعف نظامی اسرائیل می-رود، نشانه-ای صریح از نقش دیرینه و دامنه-دار آمریکا است. در پی موضع هشیارانهٔ پرزیدنت بایدن، روایت ایران به سمت خودمختاری حماس در اتخاذ تصمیمات چرخید، همزمان موضع ضد-اسرائیلی خود را تشدید کرده و انتقادات خود از ایالات متحده را افزون کرد.
حمایت تزلزل-ناپذیر ایالات متحده از امنیت اسرائیل نیز بر بازدارندگی آمریکا در مقابل نایبان ایران در منطقه، به ویژه در عراق و سوریه، که خطری دائمی علیه نیروهای ایالات متحده هستند، می-افزاید. اگر اتحاد ایالات متحده-اسرائیل بر آن شود که از حزب الله در لبنان انتقام بگیرد، مستلزم آن خواهد بود که ایالات متحده به تعهد خود عمل کند، و پیامد عدم مداخله در اقدام فوق را به دیگر دست-نشاندگان منطقه گوشزد کند. اتحاد ایران-حزب الله احتمالاً منافع آمریکایی در این دعوا را می-سنجد، و عزم جزم ایالات متحده به تجدید تأثیر قوّت بازدارندگی خویش در منطقه را در می-یابد.
این نبرد از دو طریق به سود ایران است: استحکام موضع آن در جایگاه نیرویی مقتدر علیه اسرائيل (و در ادامه، ایالات متحده)، و تقویت اتحاد داخلی با احیای احساسات انقلابی ۱۳۵۷. در تظاهرات اعتراضی ضد-رژیم دههٔ گذشته، به ویژه در ۱۴۰۱، این نبرد در تجدید مشروعیت رژیم مؤثر بوده است.
گرچه ممکن است ایران به شتاب حزب الله را به میان این نبرد نیاندازد، اما مصمم است نفاق موجود در منطقه را تشدید کند و دامنهٔ ائتلاف ضد-اسرائیلی را گسترش دهد. در داخل اسرائیل، بسیار محتمل است که تهران دست به تحریک فلسطینیان کرانه باختری و شهروندان عرب اسرائیلی بزند. در گسترهٔ منطقه ممکن است دست-نشانده-های سوریه، عراق، و یمن بسیج شوند و نه تنها اسرائیل، بلکه بطور بالقوه، ایالات متحده را نیز هدف بگیرند.
علاوه بر این، انتقاد ایران از آن دسته کشورهای مسلمان که اسرائیل را شدیداً محکوم نکردند، سویهٔ دیگر استراتژی آن را افشا می-کند: کارشکنی در روند عادی-سازی روابط سعودی-اسرائیل. زمان-بندی حملهٔ حماس به اسرائيل به قصد توقف عادی-سازی روابط عربستان سعودی با اسرائیل، به سعودی-ها و جهان یادآور می-شود که صلح با اسرائیل بر پاشنهٔ پردازش به مسألهٔ فلسطینیان و ایجاد کشور فلسطینی می-چرخد.
مخالفت ایران با روند صلح عرب و اسرائیل، که انگیزهٔ آن منافع استراتژیک خود، و نزدیکی بالقوهٔ اسرائیل و سعودی-ها است نیز ممکن است آن منافع را به شدت به خطر بیندازد. ایران حملهٔ حماس به اسرائیل را بهترین تاکتیک اختلال در روند عادی-سازی سعودی و اسرائیل دید، و در این راه حتی از فدا کردن یک سازمان شبه-نظامی سنّی مانند حماس ابا نکرد.
روسیه، نقش-آفرین کلیدی دیگر منطقه، که از مناقشات پایای خاورمیانه و درگیر شدن بیشترین عاملان منطقه سود می-برد، دافعهٔ مشابهی به نزدیکی اسرائیل-سعودی دارد. رویکرد روسیه که به گسترش نظامی ایران در سوریه راه می-دهد، و همزمان بر حمله-های هوایی اسرائیل به سوریه و تأسیسات ایرانی چشم می-پوشد ناشی از منافع استراتژیک آن در توازن نفوذ آمریکا در منطقه است. هرگونه عادی-سازی روابط سعودی-اسرائیل، که بالقوه به قرارداد گسترده-تر صلح اسرائیل و فلسطینیان منتهی می-شود، ممکن است باعث تزلزل دژی شود که روسیه در منطقه بنا کرده است.
ایران که از حامیان اصلی اعتقادی، نظامی، و مالی حماس است، طرح تهاجم گروه به اسرائیل را تأیید کرد. گزارش-های متعدد حاکی است که ایران امکان آموزش صدها شبه-نظامی حماس را فراهم کرده و در جلسه-های هماهنگی با حماس، حزب الله، و جهاد اسلامی فلسطینیان حضور یافته، و شاید حتی در خصوص زمان حمله نیز مذاکره کرده باشد.
با اینحال، به نظر می-آید ایران پیش-بینی چنین ابعادی از پیروزی عملیات را نکرده بود و مشخص است که به استراتژی پسا-حمله نیندیشیده بوده است. این خود روشن می-کند که چرا، در پی حمله، مقامات ایرانی به تکرار گفتند قدم-های بعدی به پاسخ اسرائیل، که اشارهٔ عمدهٔ آن به عملیات بالقوهٔ زمینی است، بستگی دارد.
برخی از استراتژیست-های اسرائيل می-گویند گرچه حمله به حزب الله ممکن است بطور موقت به شدت جنگ بیفزاید، اما با توجه به حمایت پرتوان ایالات متحده، شاید اکنون فرصت خوبی برای هدف گرفتن حزب الله باشد. باید گفت که چنین اقدامی، اگرچه مایهٔ تضعیف حزب الله خواهد بود، اما عواقب خانمانسوز برای لبنان خواهد داشت، و حتی ممکن است فرصتی ایجاد کند تا ایران، همانگونه که در عراق و سوریه کرد، خلاء قدرت را پر کند. اگر چنین شود، این احتمال هست که حلقهٔ محاصرهٔ دشمن-های تحت نفوذ ایران بر اسرائيل تنگ-تر شود.
https://blogs.timesofisrael.com/iran-and-hezbollah-avoid-direct-confrontation-with-the-israeli-us-axis/