سر افعی بحرانساز، در تهران / ردپای روسها در شعله ورشدن تنش

تنش های جدید در خاورمیانه که با آمریت و حمایت جمهوری اسلامی برای کشتار و تجاوز و گروگانگیری شهروندان اسرائیل از 7 اکتبر سال گذشته آغاز شد، بعد از یک سال به نتایج عجیب و شاید جالبی منتهی شده است. رهبر جمهوری اسلامی تا ماهها پس از شروع گروگانگیری حماس در اکتبر سال قبل ریاکارانه مدعی بود که از شروع عملیات حماس اطلاع نداشته اما او چند روز قبل در خطبه های نماز جمعه تهران حمایت کامل خود را از آن عملیات ابراز داشت که به نوعی نشان می داد او و سپاه پاسداران در پشت پرده انجام عملیات قرار دارند در حالیکه با تبلیغات وسیع سعی داشتند وانمود کنند که حماس بدون اطلاع آنها و به طور مستقل عملیات اکتبر را کلید زده است.
زمانی که علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی فرمان نبرد با اسرائیل زیر عنوان « طوفان الاقصی» را خطاب به مزدوران خود در حماس و جهاد اسلامی و سپس حزب الله لبنان صادر کرد، هرگز تصور نمی کرد که بزرگترین اشتباه سیاسی و نظامی عمر خود را مرتکب میشود. تصور او این بود که این بار هم بعد از چند روز نبرد و داد و فریادهای دولتها و نهادهای ریاکار به اصطلاح مدافع حقوق بشر، چرخه معیوب آتش بس با حماس در قاهره تکرار می شود و سران حماس به روال سالهای قبل، از هتل های مجلل خود در قطر در کمال آسودگی به قاهره می روند تا یک توافق بی حاصل دیگر آتش بس را امضا کنند و بعد منتظر فرمان بعدی علی خامنه ای برای حمله مجدد به اسرائیل باشند و بعد دوباره آتش بس و …
نتانیاهو به این بازی کثیف خاتمه داد، این در حالی بود که سران جمهوری اسلامی ظرف یک سال گذشته (از زمان شروع حمله اسرائیل به غزه) تاکنون دست به دامان همه دولتهای جهان شده اند تا پادرمیانی کرده و آتش بس را برای نجات حماس وحزب الله برقرار کنند!
روسها پشت پرده فتنه منطقه؟
در این میان روسها که در نبرد فرسایشی اکراین از تلاش اروپا و امریکا برای تجهیز کیف به ستوه آمده بودند، تلاش کردند پای جمهوری اسلامی و مزدوران نیابتی آن را به میدان منازعه خود با غرب باز کنند. آنها در حالی که خودشان از بزرگترین قدرتهای نظامی جهان به شمار می روند، در گام نخست شروع به دریافت موشک و پهباد از جمهوری اسلامی کردند تا توجه جهانی را از جبهه اکراین به سمت ایران منحرف کنند. کرملین در این راستا به بازیگران مساله سازی همچون ایران، شبه نظامیان حماس و دیگر نیابتی های وابسته به جمهوری اسلامی نیاز داشت تا از آنها به عنوان اهرم فشار در چانه زنی با غرب و ناتو بر سر موضوع اکراین استفاده کند.
تقریبا هیچ تحلیلگر سیاسی حتی در ایران منکر این نیست که رهبر جمهوری اسلامی گوش به فرمان پوتین است و خاورمیانه تنها جایی بود که پوتین می توانست با ورود به آن، ناتو وغربی ها را سرگرم کند تا از توجه به اکراین و تسلیح آن دور شوند! گند ماجرا زمانی درآمد که سران حماس پس از فاجعه 7 اکتبر سال قبل روانه مسکو شدند تا تائیدیه های لازم را از کرملین بابت اقدامات شان بگیرند!
روسها البته بازی را حساب شده آغاز کردند. در قبال همراهی تهران با جنگ اکراین، کرملین مستشاران نظامی خود را به یمن تحت کنترل حوثی ها فرستاد تا آموزش های لازم به ستیزه جویان شیعی که بارها اسرائیل را هدف قرار داده و همچون دزدان دریایی به کشتی ها در دریای سرخ حمله می کنند، ارائه شود.
نشریه اینسایدر چند ماه قبل در گزارشی مفصل تایید کرد که انصار الله یمن مناطق اشغال شده اکراین توسط روسیه را به رسمیت شناخته و حزب الله لبنان هم به عنوان دیگر گروه نیابتی مورد حمایت تهران، در ازای دریافت تسلیحات روسی و پول، مزدور به جبهه های جنگ روسیه اعزام کرده است.
مسکو معاشقه با حشد الشعبی را نیز به عنوان یکی دیگر از نیروهای نیابتی ایران از قلم نینداخت. سفیر روسیه در عراق بارها با سران این گروه شبه نظامی ستیزه جو ملاقات کرده و حشد الشعبی ها در هر فرصتی از حملات روسها به اکراین حمایت کرده اند و حتی در بیشتر ضیافت های افطاری مقامات روس پای ثابت میهمانی حشد الشعبی و حزب الله عراق بوه اند!
با این حال مسکو از بازی دوگانه با جمهوری اسلامی ابایی ندارد و اگر جایی تداخل منافع با تهران ایجاد شود روسها دست و پا بسته و اهل تعارف نیستند. مسکو زمانی که جمهوری اسلامی در سوریه موی دماغ کرملین شده بود در هر فرصتی بی محابا اعلام می داشت که مایل به حضور مستشاران نظامی ایران در سوریه نیست. همه اینها به اضافه موضعگیری روسها علیه تهران در جریان بیانیه عربها در خصوص جزایر سه گانه نشان داد که کرملین کوچکترین توجهی به منافع تهران ندارد. سران جمهوری اسلامی که قبلتر از چین هم روی خوش ندیده بودند و در واقع پکن علاقه ای به قرارداد 25 ساله و حضور در میدان های نفت و گاز ایران نشان نداده بود، به دنبال راهی بودند تا با ارسال سلاح به روسیه، خود را از انزوای کامل سیاسی خارج نمایند. کرملین از این وضعیت آشفته و سردرگم جمهوری اسلامی بنا به دلایلی نهایت استفاده را برد:
یک : درگیر شدن جمهوری اسلامی در خاورمیانه می توانست به تدریج دامنه نفوذ تهران در سوریه را با ضربات تل آویو کاهش دهد، چرا که سپاه بیش از اندازه در حال توسعه اختیارات و قلمرو خود در خاک سوریه بود و این نفوذ باعث عقب رانده شدن روسها شده بود.
دو: روسها بعد از حذف هنیه در تهران، انتقام گیری را حق مسلم ایران دانستند و به نوعی درصدد تحریک جمهوری اسلامی برای پاسخگویی به اسرائیل و ایجاد درگیری مستقیم میان این دو کشور بودند.
سه: دو روز قبل از حمله موشکی دوم جمهوری اسلامی به اسرائیل، یک مقام عالیرتبه روسیه شبانه برای چند ساعت به تهران رفت و با چند مقام سیاسی و امنیتی گفتگو کرد!
چهار: تسلط مسکو بر شبه نظامیان نیابتی مورد حمایت ایران و بهره برداری از آنها برای ضربه زدن به منافع غرب و ناتو (باجگیری در قبال بحران کریمه) امری محرز اما پنهانی به نظر می رسد! کرملین از این اهرم ها (نیابتی ها) استفاده می کند تا کانون بحران را نه در کریمه بلکه در خاورمیانه نشان دهد.
وقتی ملاها جریح تر می شوند !
از سوی دیگر خود تهران هم چندان بی میل به حضور مستقیم در درگیری در خاورمیانه نبود. ارزیابی اولیه جمهوری اسلامی این بود که اسرائیل جرات درگیری مستقیم با تهران را ندارد، در نتیجه آنها می توانند با مظلوم نمایی در جامعه جهانی زیر عنوان «خطر اسرائیل» از مماشات و ساده لوحی دولتهای امریکا، فرانسه و سازمان ملل استفاده کرده و به توسعه تسلیحات هسته ای خود ادامه دهند همچنانکه خیلی زود مشخص شد امریکا به شدت مخالف حمله به تاسیسات هسته ای ایران از سوی اسرائیل است و این امر چراغ سبز لازم را به تهران داد که نمایندگان مجلس و دفتر سیاسی سپاه پاسداران در ایران بلافاصله موضوع رسیدن به سلاح هسته ای را بی پروا تر مطرح کنند.
این تغییر موازنه به اینجا ختم نشد. جمهوری اسلامی بعد از مخالفت کاخ سفید با انهدام تاسیسات هسته ای ایران به عنوان پلن احتمالی اسرائیل، جریح تر شد و عراقچی وزیر خارجه جمهوری اسلامی در سفر به عربستان در گفتگو با یک خبرنگار گفت که ایران از نیروهای نیابتی خود حمایت کامل تسلیحاتی می کند (قریب به مضمون) این به طور واضح نشان می دهد که سر فتنه و به اصطلاح سر مار در تهران است و این گفته مطلقا بی ربط نیست که ملایان جمهوری اسلامی گروههای تروریستی و نیابتی را در منطقه تجهیز می کنند. گرچه این شرارت ها، کشتار بیگناهان زیادی را به همراه دارد اما ادامه شرارت ورزی تهران موجب می شود که اعراب شدیدا از جانب حکام جمهوری اسلامی احساس ناامنی کنند و به سمت صلح با اسرائیل سوق داده شوند همچنانکه عملا مشاهده شد خطبه عربی خامنه ای در نماز جمعه تهران از سوی ملتها و دولتهای عرب نه تنها استقبال نشد که با بی اعتنایی شدید هم روبرو گردید.
روسها برنده بحران منطقه؟
به نظر می رسد در «بازی بحران» در منطقه خاورمیانه، نقش روسها در تشدید وقایع قابل توجه اما نسبتا کم سر و صدا بوده است. کرملین می گوید غرب روسیه را در ماجرای اکراین سرزنش می کند درحالیکه نسبت به حملات اسرائیل به غزه واکنش چندانی نشان نمی دهد. روسها با این قرینه سازی به دنبال کاستن از حمایت غرب از اکراین یا دستکم سکوت آنها در قبال مساله کریمه هستند. به نظر می رسد مسکو تا حدی در این بازی برنده بوده چون حتی زمانی که پوتین ازکشته شدن غیرنظامیان در غزه حرف می زند هیچکس او را از بابت کشتار غیرنظامیان در اکراین سرزنش نمی کند!