شکست فلسطین
چندی پیش دولت اسرائیل بخش اعظم برق غزه را قطع کرد. حتی نمیخواهم وارد بحث اخلاقی چنین تصمیمی بشوم. هر دولتی که کوچکترین توجهی به مردمی که او را برای ادارهی أمور انتخاب کردهاند، داشته باشد، به خاطر مردم هم که شده هزینهی قبوض برق را حتی به بدترین دشمن خود می پردازد. البته حماس یک دولت معمولی نیست و از انتخاب آن سالهای طولانی میگذرد. حتی تظاهر به دموکراتیک بودن هم مربوط به سالها پیش است. حالا، یعنی اسرائیل میبایست هزینهی برق غزهایها را بپردازد؟ اتحادیهی اروپا؟ یا سازمان ملل متحد؟ یا اسرائیل میبایست برق را به کل قطع کند؟
نمیدانم. اهمیتی هم نمیدهم. چند سال پیش، حتما با علاقه به چنین موضوعی میپرداختم. حالا حتی دستام نمیرود دربارهاش بنویسم. زیرا اینجا در لندن، مشکلاتی از نوع دیگری موجود است.
برق غزه یکی از چندین مشکل فلسطینیان بود که در نمایشگاه اخیر فلسطین در لندن مطرح نشد. این مراسم دو روزه، با فاصلهی کمی از محل پارلمان برگزار شد. هر شش طبقهی بنا، در طول آخر هفته به فلسطین اختصاص داده شده بود.
به سمینارهای زیادی در طول آخر هفته گوش کردم. بسیاری از مردم با تلفنهای هوشمند خود فیلمبرداری کردند و روی فیس بوک منتشر کردند و چندتایی را من تماشا کردهام. هرگز ندیدم یکی از ایشان دربارهی فلسطینی که مایل به دیدنش است، حرف بزند. از چند نفری شنیدم که میگفتند اسرائیل میبایست به روز فلسطین بیفتد و حرفهای بسیاری از بایکوت اسرائیل زده شد.
حامیان فلسطین در معتبرترین نمایشگاه لندن نشستند و پشت سر اسرائیل غیبت کردند. چه فرصتی برای مطرح کردن مسائل فلسطین و تأثیرگذاری بر سرنوشت این ناکشور نمیبایست به این راحتی از دست برود. و اگر قرار نبود به خود زحمت هیچ کاری حتی غیرمستقیم به سود مردم فلسطین بکنند پس أصلا چرا قید این نمایشگاه را نزدند و مبلغ شش رقمی که خرج آن شده بود را خرج خیریههای فلسطینی نکردند؟
شاید برای این که أصلا اهمیت نمیدهند. یا شاید چون در ذهن آنها، چالش فلسطین، چالش میان اسرائیلیها و فلسطینیها در خاورمیانه نیست بلکه میان آنها و صیونیستها در همه جای جهان است.
طارق رمضان یکی از معتبرترین دانشگاهیان مسلمان جهان و استاد مطالعات اسلامی معاصر دانشگاه آکسفورد گفت:
«نتانیاهو در ۲۰۱۱ همین را گفت … مشکل شما در ایالات متحده را ما هم در اسرائیل داریم. انگار القائده دقیقا شبیه حماس و مقاومت فلسطین باشد!»
و سپس اضافه میکند:
«به نظر من، ما نمیبایست دربارهی ابزار میدانی مردم تصمیم بگیریم. از اول هم گفته بودم هدف گرفتن مردم عادی به نظر من درست نیست مقاومت مشروع است و مقاومت میبایست همچنان به عنوان واقعیت موجود در محل باقی باشد».
به چه گونه مخاطبی است که ما میگوییم «هدف گرفتن مردم عادی هرگز به نظر من درست نیست؟» و چرا فقط بر نظر خودش تأکید میکند؟ شاید برای این که میداند بسیاری در میان حاضران با او مخالفاند. شاید میترسد اعتبار خود را در میان هواداراناش از دست بدهد.
من البته گلهای ندارم. چیزهایی نظیر این است که نشان میدهد فلسطینیها همیشه بازنده خواهند بود. حامیانشان بیش از این که نگران کمک به مردمی باشند که به نام آنها فعالیت میکنند نگران بزرگنماییهای شخصی هستند. البته که میتوانند یک محل شیک و پرزرق و برق بگیرند و ورودیهی ناچیز بگیرند اما مباحثشان به نازکی نان قندی است. آسا وینستنلی یکی از نویسندهّهای انتفاضهی آنلاین از قدرت لابی اسرائیل سخنرانی کرد و همتایش در این سخنران، پروفسور دیوید میلر در بارهی لابی ۱۰۰ تا ۱۵۰ سازمانی اسرائیل سخن گفت.
واقعا؟ حد آنها همین است؟
وقتی تجار ثروتمند یهودی پول و وقت خود را در راه اسرائیل بکار میگیرند، به این دلیل است که اسرائیل برای آنها اهمیت دارد. در اسرائیل کمتر آمبولانسی پیدا میکنید که هزینههایش از سوی یکی از حامیان مالی ماوری آبها پرداخت نشده باشد. این خیریهها، لابی نیستند و فرد خیر هم لابیگر به شمار نمیآید. اینها صیونیست هستند. برای بسیاری از مردم، این یک واقعیت ساده است اما سخنرانان نمایشگاه مثل بسیاری از مردم نیستند، گونهی متفاوتیاند.
مسأله این است که هر چه مردم این گونه نمایشگاهها قویتر شوند، اسرائیل قویتر میشود. هر چه مواردی که در این گونه مراسم مطرح میشود پذیرفتهتر شود، یهودیان بیشتری قصد بازگشت به اسرائیل میکنند و استعدادها و تواناییهای خود را به اسرائیل میآورند. همین کاری که الان در فرانسه میکنند، همان کاری که در روسیه کردند، همان کاری که در کشورهای عربی ناچار شدند بکنند، حضور آنها اسرائیل را قویتر میکند. بارها و بارها اتفاق افتاده و هر بار که اتفاق میافتد به توان صیونیسم یهودیان جهان میافزاید.
و در تمام این سخنرانیها دربارهی اسرائیل، صیونیسم و گروههای لابی، هر چه میگردم هیچ کلام منسجمی در بارهی فلسطینیها پیدا نمیکنم. بسیار در مورد ماندلا و آفریقای جنوبی حرف زده شد، از بایکوت بارها حرف زدند اما از رهبران واقعی فلسطینیان حرفی به میان نیامد، حرفی از ایدههای توانبخشی به فلسطینیها زده نشد، از راههایی که میتوان بکار برد تا فلسطینیها موجودیت بیابند.
یادم از کنگرهی عظیم صیونیزم در اوایل قرن بیستم میافتم، و یاد یهودیانی که گرد هم آمدند تا به بحث بنشینند و طرحها و برنامههای خود در مورد کشور رویاهای خود را مطرح کنند، برای کشوری که بنا بود روزی ناماش اسرائیل بشود. قوانینی که گذاشتند سازمانهایی که ایجاد کردند و جهانی که متغییر نمودند. در مقایسه با آنها، آدم میتواند ببیند فلسطینیها چقدر از چنین سرنوشتی به واقع دور هستند.
با چنین حامیانی، فلسطینیها از حامی بینیازند.