قلب تو قلب میهن من است
کدامین دستهای ملعون و نفرین شده لعنتی تو را کشت؟
گم باد نام و نشانی که تو را بی نام و نشان کرد و تو را از دنیا برد. شکسته باد تیر و کمان و نیزه ونایژیکی که بر قلب نازنینت نشست.
این شعر نوشته ایرانی عزیز عوض حاجیانی متخلص به پارسه می باشد که در ۷ آبان ۱۴۰۲ بعد از واقعه شنبه سیاه نوشته است.
مهسا امینی و شیرئل حییم پور دو دختر ایرانی که بدست پلیدان کشته شدند در یک تابلو در موزه تولرانس در اورشلیم پایتخت اسرائیل.
شیرئل حییم پور سرباز 20 ساله اسرائیلی که از والدین ایرانی تبار بدنیا آمده در روز 7 اکتبر بدست حماس داعشی بطور وحشیانه ای بقتل رسید.
این دختر جوان روزهای پایانی خدمت سربازی خود را میگذراند و در انتظار روز پایانی خدمت سربازی خود بود، او هم مثل بسیاری از جوانان همسن خود برای آینده هزاران نقشه و آرزو داشت ولی در شنبه سیاه 7 اکتبر بدست جنایتکاران بی رحم و سنگدل حماسی که به جنوب اسرائیل حمله کردند پر پر شد. شیرئل تک دختر والدینش بود، آنها و برادرانش برای همیشه داغدار شدند.
در این هفته شاهد نهمین کار هنری هنرمند ایرانی تبار ساکن امریکا بنام هومن خلیلی که در سن سه سالگی بهمراه خانواده ایران را به سوی امریکا ترک کرده ولی همچنان قلب او برای ایران می تپد و با کارهای هنری خود صدای زنان ایران را به گوش جهانیان برساند.
این هنرمند برای بار نهم در اسرائیل کار هنری خود را به نمایش گذاشت، در این شب بسیار احساس برانگیز که خانواده شیرئل حییم پور حضور داشتند و کارکنان وزارت امور خارجه اسرائیل و معاون شهردار اورشلیم هم در بین حضار بودند، همگی بطرف مادر شیرئل رفتند او را بغل کرده و با او بخاطر از دست دادن تک دخترش ابراز همدردی کردند.
در طی دو سال اخیر هومن خلیلی بر دیوارهای بلند چند شهر در اسرائیل صدای دختران و زنان ایرانی که بجرم آزادیخواهی بدست رژیم جمهوری اسلامی بقتل رسیده اند به نمایش میگذارد و اینبار تصویر دو دختر ایرانی و اسرائیلی در کنار یکدیگر. دختر ایرانی که بدست رژیم جمهوری اسلامی در ایران بقتل رسید و دختر اسرائیلی ایرانی تبار که بدست حماسی هایی که از جانب رژیم جمهوری اسلامی تغذیه و حمایت میشوند در اسرائیل به قتل رسید.
هومن خلیلی در سخنرانی خود از دولت اسرائیل تشکر کرد و اظهار داشت که اسرائیل تنها کشور در خاورمیانه است که از مردم در بند ایران حمایت میکند. همچنین یاد آوری کرد که نه در قطر و نه در اردن و نه در هیچ کشوری در منطقه از رویدادهای که بر ضد زنان ایرانی اتفاق می افتند گفته نمیشود. عکس هیچکدام از دختران کشته شده بدست رژیم جمهوری اسلامی هم به نمایش گذاشته نشده ولی در اسرائیل از همان اول زنان ایرانی همدردی میشود و مهسا امینی در اسرائیل به نماد آزادی و شجاعت تبدیل شده است.
نه تنها اسرائیلی های ایرانی تبار هنوز قسمتی از وجودشان در ایران است و پایبند به عشق دیرین خود ایران هستند. ایرانیان غیر یهودی ساکن کشور های امریکایی و اروپایی هم علاقه به دوستی و همکاری هنری با اسرائیل هستند، به اسرائیل می آیند و برنامه های هنری اجرا میکنند و از دوستی دو ملت اسرائیل و ایران سخن میگویند. در دو سال اخیر و بخصوص بعد از وقوع جنوساید حماس داعشی در شهرکها و کیبوتصهای مرزی جنوب اسرائیل این امر بخوبی دیده میشود و من خودم شخصآ پیامهای همدردی و آمادگی کمک از بسیاری ایرانیان ساکن امریکا، اروپا و ایرانیانی که در کشورهای هم مرز ایران دریافت میکنم که باعث دلگرمی بسیار میشود.
مردم اسرائیل در طی سالهای اخیر بخصوص بعد از به قتل رسیدن مهسا امینی، نیکا شاکرمی و دیگر کشته شدگان بدست مزدوران جمهوری اسلامی که با مردم ایران همدردی کرده اند ما زنان ایرانی تبار مقیم اسرائیل با برگزاری گردهمایی های بزرگ صدای زنان ایرانی را به گوش جهانیان رساندیم، چندین تظاهرات بر پا شد و از جامعه جهانی درخواست کمک به زنان در ایران کردیم.
رژیم جمهوری اسلامی که در طول ۴۳ سال اخیر تنها پیامش پیام مرگ و تاریکی است و حقوق مردم ایران را در کشور نا دیده می گیرد، از خزانه ملت میدزدد و برای ترویج ترور به حماس داعشی کمک مالی کرده و میکند به آنها آموزش ترور و کشت و کشتارداده و میدهد، قتل و سوزاندن مردم غیر نظامی را تشویق کرده و میکند تا خودش از این آب گل آلود ماهی بگیرد و چند صباحی بیشتر به عمر خود بیافزاید، رژیمی که تنها بی ثباتی در منطقه با خود به ارمغان آورد.
در این حین ایرانیان متفکر در نقاط مختلف جهان این اعمال جنایتکارانه را مردود میدانند و بیشتر از همیشه دست دوستی و همدردی بسوی مردم اسرائیل دراز میکنند.
سرباز میهن عوض حاجیانی متخلص به پارسه در ادامه شعراینگونه مینویسد، «ای کاش بودی و عروسی میکردی و برای همگان ناز میکردی و آن شب تو ماه مجلس بودی، برایت دست میزدیم، برایت شعرهای عاشقانه پارسی می خواندیم…»
«شکسته باد اندیشه ای که نازنینانی چون تو شیرئل را از بین برد»
دیشب برایت داستانی نوشتم دکلمه ای زیبا و قشنگ برایت سرودم همانطور که برای مهسا ژینا امینی نوشتم، وقتی عکسها را نگاه میکردم آنچه بر تو گذشت را بیاد می آورم یکریز اشک از چشمانم می ریخت با همه ی وجود که میدانستم که کینه توزی و نفرت انگیزی چیز سمی و بسیار بدی است باز حس انتقام سختی مرا تنها نمیگذاشت و از سویی هم آرزو میکردم که ای…. ایکاش زنده بودی و برایت می نوشتم مگر چه میشد ای خدا!!!!!!
چشمهای زیبایت گواه از شرقی بودن و رنگ موهایت رنگ آریایی بودنت را برخ همگان می کشد
صورت نازنین و گونه های قشنگت به خورشید و گاه شب ۱۴ فخر می فروخت…
تو شهید مایی تو هنوز هم مایه فخر و افتخار ایران و اسرائیلی
تو نازنین دختر ایرانی هستی تو دختر شایسته ایرانی دامنت بوی عطر زاینده رود میدهد و زنده رود بودی شیرئل نازنین ما میدهد
زاینده رود از پیچ و خم های تو و صدای تو و نام قشنگ تو را زمزمه میکند … نام قشنگت را تا همیشه در گردابها و موجهای زاینده رود میشود خواند و با نوای آن در پیچ و خم کوهستان نواخته میشود.
تو در قلب ایران می مانی و تو قلب ایرانی تو دختر زیبای ایرانی تو شیرئل ایرانی و نام قشنگت و قصه ات تا ابد در یاد و خاطر پسران و دختران ایران می ماند و قصه ی مظلومیتت تا ابد سینه به سینه می شود و کودکان سرزمین ایران و اسرائیل با قصه تو بخواب می روند…