محور آمریکا-سعودی در خاورمیانه منجر به ائتلاف آسیایی میشود
محور آمریکا-سعودی، امنیت آسیا را با مشکل روبهرو ساخته است. این محور، از افغانستان گرفته تا سوریه و اکنون نیز آسیا، که به حمایت و تجهیز تندروهای اسلامی جهت تغییر رژیم [در سوریه] میپردازد، تخم جهاد جهانی را در اجتماع بینالملل پراکنده است.
دکتر «براهما چلانی» از مرکز پژوهش سیاست در دهلی نیز اشاره کرده است که «قدرتهای غربی در واقع این پادشاهی را، بهعنوان پادزهری برای کمونیسم و انقلاب ضدآمریکایی ۱۳۵۷ ایران، تقویت کردند تا وهابیگری را صادر کنند».
حالا پس از دههها تأمین مالی صادرات وهابیگری و «سعودیسازی» مسلمانان آسیایی، آسیا با عواقب منفی این محور روبهرو گشته است. دریاسالار هریس، فرماندهی نیروی دریایی ارتش آمریکا، در سخنرانی خویش به مناسبت بازسازی بنیاد ابتکار ژاپن در ۲۷ ژوئیه، هشدار داد که داعش در حال پیشروی به منطقهی هند آسیا اقیانوسیه است و این منطقه را بهعنوان جبههی نبرد جدیدی میبیند.
ایدئولوژی مشترک وهابی
حیرتآور نباید باشد که داعش و عربستان سعودی، ایدئولوژی نامداراگر وهابی دارند. همانطور که ویلیام مککانتز نویسندهی «آخرالزمان داعشی» گفته است، دین رسمی عربستان سعودی «شاخهای از اسلام محافظهکار افراطی است که تقریبا با اسلام داعش همسان میباشد».
امام سابق مسجد الحرام در مکه این نکته را تأیید میکند: «ما و داعش باورهای یکسانی داریم. ما [و داعش] یک ایدئولوژی داریم، اما ما [عربستانیها] آن را به شکل مهذبتری بیان میکنیم».
در واقع، وقتی داعش به دنبال کتب درسی برای مدارس خویش در رقه میگشت، کتب درسی رسمی عربستان سعودی را از روی اینترنت چاپ کرد.
به همین منوال، مسلمانان آسیا که وهابی شدهاند، مانند مسلمانان اروپایی در کوزوو و جاهای دیگری که مساجد و مکاتب سعودی اجازهی ریشهگرفتن پیدا کردهاند، طبیعتا به داعش گرایش مییابند. شهر مولنبیک، مرکز حوادث تروریستی داعش در بلژیک، یکی از این نمونهها است.
افراطگری ملهم از وهابیگری همچنین ماهیت کشورهای آسیاییای که عمدهی جمعیتشان مسلمان هستند را نیز تغییر میدهد. همانطور که باراک اوباما در اجلاس «آیپک» به مالکوم تورنبول توضیح داد، وهابیگری سعودی، اندونزی را از یک اسلام سهلگیر و التقاطی به اسلامی بنیادگرانه و بیرحم بدل ساخته که با آن منطقه بیگانه است و گرایشاش بیشتر عربی است. اندونزی حالا جولانگاه حملات تروریستی القاعده و داعش شده است.
با این حال، ایالات متحده به قیمت ضررزدن به کشورهای دیگر، همچنان از سیاست ریاض حمایت میکند. آمریکا در سوریه به جای پیادهسازی سیاست مقابله با تروریسم، با سعودیها همدست شده تا برای سیاست تغییر رژیم از گروههای القاعده حمایت کند، در حالی که همهنگام یمن را ویران میسازد و بدینوسیله پیشرفت داعش و القاعده را ممکن میسازد.
این امر تهدیدی برای آسیا است. در حالی که ایالات متحده دیگر به نفت خاورمیانه نیاز ندارد و میتواند از منطقه بیرون بیاید، کشورهای آسیایی اما به خاطر دستیابی به بازار و منابع انرژی همچنان و بهطور روزافزون به این منطقه وابسته هستند. دهلی نو و پکن نیز با چالش مهلک دیگری روبهرو هستند؛ حفاظت از هفت میلیون کارگر مهاجر هندی و دو میلیون کارگر مهاجر چینی در خاورمیانه.
افزون بر آن، القاعده و داعش و دیگر گروههای سلفی در خاورمیانه، تهدیدی برای پروژهی «کمربند و جاده»ی ۱ تریلیون دلاری چین در سراسر اروپا-آسیا به شمار میروند.
با توجه به اینکه ایالات متحده (الف) دیگر به نفت خاورمیانه نیاز ندارد و (ب) از نظر جغرافیایی از منطقهی آسیا بسیار دور است و (ج) فاقد جمعیت بزرگ مسلمان بومی است که خطر تندروشدن داشته باشند و (د) برای تغییر رژیم و نه برای مقابله با تروریسم ملهم از وهابیگری، با دولتهای وهابی شریک است و (ه) به خاطر اقدامات تخریبگرانهاش در خاورمیانه و بهویژه در یمن بهطور روزافزون با رسوایی بینالمللی روبهرو است، چنین به نظر میرسد که کشورهای آسیایی برای خلق ابتکارات ضد-تروریستی خودشان، در حال ائتلاف با یکدیگر هستند.
سیاست «تغییر رژیم» آمریکایی-سعودی در مقابل ائتلاف ضدتروریستی آسیا در سوریه
هند و چین در ماه آگوست برای مقابله با القاعده و داعش، روابط امنیتی خود با دولت سوریه را تقویت کردند.
سرهنگ ویوک چادا، نویسنده و پژوهشگر نهاد تحلیل و مطالعات دفاعی در دهلی نو گفته است «این یک نمونه از کارهایی است که ما باید در آن همکاری کرده تا پیش از سرریزشدن چاه تهدید، آن را خشک کنیم».
چین نیز همین نگاه را دارد و به دنبال خنثیسازی گروه القاعدهای جنبش اسلامی ترکستان شرقی مستقر در سوریه است؛ چین در ۲۰۱۳ اصرار داشت تا «پیش از رشد تهدید، با جنبش اسلامی ترکستان شرقی مبارزه شود».
هم هند و هم چین اعضای سازمان همکاری شانگهای هستند که روسیه و پاکستان و جمهوریهای آسیای مرکزی نیز در آن عضو هستند و اقدامات ضد-تروریسم خود را در چند سال گذشته بسیار تقویت کرده است. هر دوی این کشورها با اقدامات آمریکایی-سعودی برای براندازی دولت سوریه و جایگزینکردن آن با یک رژیم «طالبانی» وهابی مخالف هستند.
با توجه به این که جهادیهای آسیایی نیز در خیل مخالفان خارجی [دولت] سوریه (مورد حمایت آمریکا-سعودی) حضور دارند، به نفع کشورهای سازمان همکاری شانگهای است که با برنامهی تغییر رژیم آمریکایی-سعودی مقابله کنند و سوریه دیگر بهشت امنی برای حملات شبهنظامیان آسیایی به اراضی کشورهای عضو این سازمان نباشد. روسیه و هند و چین همچنین یک گروه هستهای (ریک) تشکیل دادند و در ۱۴مین اجلاس سهجانبهی این گروه در آوریل در مسکو دیدار کردند.
در این اجلاس، سواراج وزیر امور خارجه هند اعلام کرد «کشورهای ریک باید در همبستگی اجتماع بینالملل برای مقابلهی مشترک با تروریسم پیشگام شود». در ماه ژوئن، سوریه و مصر و اسرائیل برای عضویت در سازمان همکاری شانگهای نیز ابراز علاقه کردند.
حالا دو ائتلاف ظهور یافته (ائتلاف ریک برای مقابله با تروریسم وهابی-سلفی، و ائتلافی با رهبری سعودی-آمریکایی برای مقابله با دولت سوریه). به نظر میرسد دمشق دارد شلوغ و شلوغتر میشود.