من به ایران اعلان جنگ می دهم

پنج دلیل که شما – و کشور شما – نیز باید چنین کنید
بیباس، زنگ خطر بود. اکنون می بایست سرهامان را از زیر برف در آوریم، خطر جهاد را بو بکشیم، و مقابله کنیم.
من یهودی ام، و من رسماً به ایران اعلان جنگ می دهم. دیگر نمی توانم منتظر اسرائیل بمانم تا اقدام کند، یا ایالات متحده، یا بریتانیا، یا عربستان سعودی. اگر شما نیز یهودی هستید – چه ارتدکس باشید، یا لیبرال، فرهنگی، یا حسیدی – و یا کسی باشید که در هر جای جهان می زید، به ارزش های غربی اعتقاد دارد – چه راست باشید، چه چپ، لیبرال، یا محافظه کار – فرقی نمی کند. شما نیز می باید به ایران و تمامی نایبان جنگی بنیانگرای اسلامی آن اعلان جنگ بدهید. بگویم چرا:
۱- بیباس.
فاجعهٔ بیباس، هولناک است. از ربودن تا خفه کردن تا مراسم نفرت انگیز «جشن تحویل» بچه های مثله شده، وحشیگری مطلق بود. تمامی جامعهٔ یهودی در سوگ نشسته است. مگر ممکن است از چنین فاجعه ای وحشت نکرد؟
بله. چندین میلیارد نفر دیگر هستند که وحشت نکرده اند. اسلامگراهای بنیانگرا، مانند حماس، و توجیه-گرهاشان و انواع اوباش در سراسر این گونه خشونت های شخصی، فاحش، و وحشیانه را تحسین می کنند و آن را «مقاومت مشروع» می خوانند، یا دست کم وقتی علیه یهودیان اجرا می شود، چنین می نامند. ببینید چه جمعیتی در جهان ۷/۱۰ را جشن می گیرد. باورنکردنی است، نه؟
توماس فریدمن در صفحه های آغازین کتاب مشهور خود دربارهٔ مناقشهٔ اعراب و اسرائیل، «از بیروت تا اورشلیم»، توضیحی در بارهٔ این جنون به دست می دهد. تجربهٔ آمنون لیپکین-شهاک، فرمانده اسرائیلی که در جنگ داخلی لبنان در سالهای۱۹۸۰مأموریت هماهنگی گروه های متخاصم به عهده-اش گذاشته شد را توصیف می کند. شاهک می گوید، «اولین شب پس از ورود من… گروهی از ریش سفیدان دروز خواهان دیدار با من شدند… سه جعبه پرتقال جلو من گذاشتند.»
توی یکی از جعبه ها، سرهای بریدهٔ آدم بود. در دیگری بالا تنه، و در دیگری دست و پا… گفتند اینها شیخ های دروز بودند که مسیحیان به ایشان شبیخون زده و قطعه قطعه کرده اند… من حقیقتاً حیرت کرده بودم. هرگز در تمام سالهایی که در خدمت ارتش بودم، چنین چیزی به چشم ندیده بودم… سوار جیب شدم رفتم یکی از فرماندهان فالانژ ها [ی مسیحی] را ببینم… از او توضیح خواستم. او گفت «اوه، با این کلک آشنایم.» آن روز جنگی میان چند نفر از رزمنده های او و چند تن دروزی در گرفته بوده، … و دروزی ها مرده های خود را با خود برده بودند و سپس قطعه قطعه کرده بودند تا به نظر آید که کار آنها [مسیحی ها] است… تا مردم خود را تهییج کنند. من فقط سر تکان دادم. در آن لحظه بود که فهمیدم در میانهٔ یک بازی گرفتار شده ام که قواعدش را نمی دانم.»
متن کامل را در لینک زیر مطالعه کنید
https://blogs.timesofisrael.com/i-declare-war-on-iran/