نامه محسن سازگارا به علی خامنه‌ای: «تحویل خانه به صاحب خانه»

جناب آقای خامنه ای،

باسلام

از درون حلقه پزشكی شما خبر می دهند كه حالتان مساعد نیست و احتمال می‌دهند که مرگ شما بسیار نزدیک است. ممكن است درست در نیاید و چند سال دیگر هم زنده بمانید. اما بالاخره دیر یا زود به قول ابوالفضل بیهقی، «فرمان می یابید» و جهان فانی را به سوی دیار باقی ترك می كنید. می خواهم به مصداق حدیث شریف نبوی «حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا وزنوها قبل ان توزنوا» (از خودتان حساب بكشید قبل از آن كه از شما در روز جزا حساب بكشند و اعمال خود را بسنجید قبل از آن كه اعمالتان را در آن روز بسنجند)، به شما در این حساب كشی كمك كنم و آینه‌ای جلوی چشمتان بگذارم تا خود و عملكردتان را در آن ببینید.

دریاب کنون که نعمتت هست به دست، کاین دولت و ملک می رود دست به دست (سعدی)

آقای خامنه ای:

شما ده سال به عنوان عضو شورای انقلاب و رئیس جمهور، در كنار آقای خمینی در ساختن نظام جمهوری اسلامی مسئولیت داشته‌اید و ٢٩ سال نیز به عنوان رهبر نظام مستقیما مسئول تمام اتفاقات كشور و دستاوردهای این نظام بوده‌اید. آن چه اكنون در كشور هست محصول رهبری شما است و خوب و بد آن در دنیا و آخرت به پای شما نوشته می شود. نگاهی به كشور بیاندازید. مردمی خسته، ناامید، گرسنه و خشمگین در كشوری پر از مشكل و نابسامانی دیده می‌شوند. در عرصه اقتصادی، نزدیك به نیمی از ثروت كشور در تملك شما و نهادهای زیر نظرتان مثل سپاه است. از قول یکی از مسئولین بانک مرکزی نقل می‌کنند که بخشی از درآمد نفت تحت عنوان سهم رهبری در بانک مرکزی به حساب ویژه شما واریز می‌شود. به این ترتیب فساد بی‌سابقه‌ای که در تمام اركان كشور موج می زند از خود شما شروع می‌شود. تورم و گرانی و بار سنگین مالیات كمر توده مردم را شكسته و در همین حال جمع اندكی از ارباب قدرت و اطرافیان شما در میلیاردها ثروت بادآورده غوطه ورند و نعره‌های مستانه می‌زنند. بیش از صدهزارمیلیارد تومان از موجودی بانك ها كه متعلق به مردم است به غارت رفته و با توقف گردش بانك‌ها، ركودی بی سابقه تمام كشور را در خود فرو برده و چرخ اقتصاد كشور زنگ زده و در واقع نمی چرخد. نخستین نتیجه این ركود هم بیكاری چندین میلیون نفر از جوانان كشور است.

در عرصه اجتماعی بیش از ١١ میلیون نفر حاشیه نشین شهرهای بزرگ هستند. بیش از سه میلیون نفر با دیو اعتیاد سر می كنند. دزدی، رشوه و ارتشاء بیداد می‌كند. محیط زیست كشور در معرض نابودی است و مردم حتی برای تامین دو عنصر حیاتی زندگی، یعنی آب و هوای سالم با مشكل مواجه هستند.

در عرصه فرهنگی، دانشگاه های كشور در نازل ترین سطوح تاریخ خود قراردارند. وضعیت علمی كشور برخلاف آمار غلطی كه به شما داده‌اند و بارها تكرار كرده‌اید، با هر شاخصی اسفناك است و ایران از دایره چرخش علم و دانش در جهان جدا افتاده است. در عرصه هنر، هنرمندان در فشار و تنگنای سركوب و اختناق و سانسور هستند. جمعی روانه زندان و گروهی آواره غربت شده و آن‌ها كه مانده‌اند همچون گل سنگ از درون سنگ خارای فشارهای موجود باز هم گل می‌دهند، اما به صدها خون دل و جفای روزانه. البته حساب جمعی چاپلوس و شاعرانی انوری پیشه كه به دربار شما راه دارند جدا است كه ریزه خوار خوان قدرت و ثروت شما هستند.

در عرصه سیاست داخلی، در یك كلام هر كس غیر از شما می اندیشیده، یا خائن و مزدور اجنبی لقب گرفته و یا احمق و نادان. هزاران نفر در دوره زمامداری شما روانه زندان و حصر شده‌اند، صدها نفر به قتل رسیده و یا اعدام شده‌اند، تعدادی مفقود و سر به نیست شده و جمعی هم روانه غربت و آوارگی گشته‌اند. مردم از امكان تشكل یافتن در نهادهای مدنی محروم شده و پایه‌ای ترین حقوق و آزادی آن‌ها هم دستخوش سركوب و اختناق قرار گرفته است.

در عرصه سیاست خارجی هم جنگ افروزی شما تا كنون در سوریه و یمن و عراق و لبنان و افغانستان صدها هزار كشته و مجروح و آواره به جا گذاشته است. میلیاردها دلار ثروت کشور را به باد داده و ایران را در دنیا به انزوایی بی بدیل در تاریخ كشورمان دچار كرده و در عوض دست متجاوز روسیه را در تمام اركان كشور باز گذاشته است.

آن چه نوشتم تنها یك از هزار و ذره ای از خروار است. شرح كامل آن، مثنوی را از هفتاد من كاغذ افزون می‌كند. شما قدری از حصار چاپلوسان و سر سلطان به سلامت گویان بیرون بیایید، امكان دارید كه بسیار روشن‌تر و كامل‌تر از آن چه توسط آینه امثال من پیش چشمتان گذاشته می‌شود، درد و رنج ایران و ایرانی را ببینید. به نظرم فهمیدن آن چه ملت می‌خواهند، دست كم از ورای چندین انتخابات در بیست سال گذشته كار دشواری نیست، اما شما در این سالیان طولانی زمامداری‌تان اصرار داشته‌اید كه پیام مردم را نشنوید و به زبان تحکم و تهدید با آن‌ها سخن بگویید.

آقای خامنه‌ای نگویید این دولت‌های بر سركار مقصر بوده‌اند و یا زید و عمر نتوانسته‌اند و یا لغت محبوب شما، دشمن نگذاشته است. وضعیت فعلی كشور آینه تمام نمای مدیریت و مسئولیت شما است. سی سال در رهبری یك كشور با این اختیارات گسترده، عمر كاملی است كه می‌توانسته ایران را گلستان كند و یا در وضعیت اسفناك فعلی قرار دهد. کشور در آستانه سقوط و فروپاشی قرارگرفته است. شما مسئول اصلی وضع موجود هستید.

متاسفانه شخص شما دیگر فرصت و عمر و استعداد ساختن ویرانه‌ها و جبران خسارت‌هایی كه به این مرز و بوم زده‌اید را ندارید. اما برای جبران اندكی از آن چه تباه كرده‌اید برای این چند صباح عمر باقی مانده‌اتان سه پیشنهاد روشن و مشخص برایتان دارم و امیدوارم با توفیق در به كار بستن آن‌ها بتوانید قدری جبران مافات كنید و البته به مصداق آیه شریفه «ما توفیقی الا بالله»، دعامی كنم توفیق الهی هم در این راه شامل حالتان باشد.

پیشنهاد اول: رئیس بی کیاست دستگاه قضا را تعویض و عفو عمومی برای تمام مخالفین سیاسی در داخل و خارج از كشور صادر كنید. زندانیان سیاسی و عزیزان در حصر را آزاد كنید. راه آشتی ملی را در پیش بگیرید و بگذارید گروه‌های مختلف مردم در فضایی سالم و با نشاط در ساختن ایران با هم همكاری و رقابت كنند. انقلاب تمام شده، بگذارید نسل جوان كشور از «شرایط حساس كنونی» بیرون بیاید و زندگی كند. به جای تكرار واژه دشمن، دوستی را بگذارید و به جای مرگ خواهی و پراكندن نفرت، زندگی خواهی و محبت را به مردم نثار كنید. شادی و امید را به مردم برگردانید.

پیشنهاد دوم: تمام اموال و املاك و ثروت هایی را كه شما و نهادهای زیر نظرتان و سایر رانت خواران نزدیك به نظام از دست و دهان مردم دزدیده‌اند، به مردم برگردانید. این ثروت ها را ملی اعلام كنید و دولت را موظف نمایید تا این ثروت انباشته بیش از دویست میلیارد دلار را به صاحبانش برگرداند و صرف ایجاد كار برای میلیون ها بیكار در كشور و بهبود زندگی كارگران و معلمان و مزدبگیران نماید. اموال مردم را به مردم برگردانید.

پیشنهاد سوم: نظام ولایت مطلقه فقیه كارآمدی نداشته و در همه زمینه‌ها شکست خورده است. قدرت متمركز در دستان یك نفر، جز فساد و عفونت در اطراف این كانون قدرت چیزی تولید نكرده است. قدرت فساد می آورد و قدرت مطلقه، مطلقا فساد می آورد. هنوز نمرده‌اید كه بحران جانشینی بر سر تصاحب این صندلی خون آلود آغاز شده و خون ریخته است. با اختیاری كه دارید قانون اساسی جمهوری اسلامی را به رفراندوم بگذارید و اگر اكثریت مردم رای مخالف به آن دادند، با انتخاباتی آزاد، نظارت كنید تا مجلس موسسان منتخب مردم قانون اساسی جدیدی بنویسد و قدرت را به مردم برگرداند و این خانه را به صاحب خانه یعنی ملت ایران تحویل دهد. ایران را به ایرانیان برگردانید.

من آنچه شرط بلاغ است باتومی گویم، تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال (سعدی)

(متن این نامه در سایت «اتحاد برای دموکراسی» منتشر شده و با موافقت نویسنده در تایمز اسرائیل نیز منتشر می شود)

ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ
دکتر محسن سازگارا روزنامه نگار و فعال سیاسی است. وی در چندین پست عالیرتبه در سال های اول پس از انقلاب در ایران منجمله معاون نخست وزیر در امور سیاسی، معاون وزیر صنعت و معادن، معاون رئیس بخش بودجه و برنامه ریزی و غیره بود. وی با گذشت ده سال از انقلاب، از امور دولتی کناره گیری کرد و خواستار اصلاحات شد. سازگارا بدنبال حمایت از اصلاحات و انتقاد علیه حاکمیت، دو بار در ایران دستگیر شد و پس از آزادی در ماه اوت 2003 برای معالجه پزشکی به انگلستان مهاجرت کرد و هم اکنون ساکن ایالات متحده آمریکا است.
ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ