پس از 45 سال، هنوز می پرسیم که چگونه شد که اینگونه شد
۴۵ سال گذشت و با گذشت زمان و روشن شدن حقایق و شواهد موجود، هر ایرانی و غیر ایرانی با شگفتی از خود می پرسند چگونه شد که اینگونه شد؟
چگونه مردمی با فرهنگ چند هزار ساله اینگونه خام شدند و گول خوردند، چقدر دشمن همه جوانب را سنجیده بود تا اینگونه ملتی را بر علیه حکومتی و شاهی که برای کشور و مردم کشور دل میسوزاند و کار میکردند تحریک کنند.
چقدر برنامه ریزی دقیق بود تا بتوانند مردمی در رفاه که از آزادی برخوردار بودند را بر علیه خاندانی که برای پیشرفت کشور آمده بودند را تشویق به قیام کنند.
در طول تاریخ وقتی مردم بر ضد رژیم حاکم انقلاب میکنند که در کشور رفاه و آزادی نباشد، فقر و گرسنگی باشد و استبداد، کشور منزوی از جهان خارج باشد و پولش و پاسپورتش در دنیا اعتباری نداشته باشد و اقتصادش شکست خورده باشد!
انقلاب در ایران موقعی رخ داد که کشور در حال پیشرفت سرسام آور بود و حتی به کشورهای دیگر هم وام میداد و اگر کشور وام گرفته نمیتوانست وام خود را پرداخت کند بر طبق ایران جنس به ایران میدادند (کشتی رافائل _۱۹۷۶). جوانان ایرانی برای تحصیلات عالیه دانشگاهی به خرج دولت به خارج از کشور فرستاده میشدند و بعد از پایان تحصیلات با میل و رغبت به ایران باز میگشتند، آنها در ادارات دولتی و خصوصی با در آمد بالا جذب و بکار گرفته میشدند.
زنان ایرانی از حقوق برابر در مقابل مردان برخوردارشده بودند، پله های ترقی را بالا می رفتند و به مقامات بالا می رسیدند، در کابینه امیر عباس هویدا وزیر زن داشتیم (فرخ رو پارسا)، مردم ایران از آزادی مذهب، آزادیهای اجتماعی و فرهنگی برخوردار بودند.
موقعیت امروز مردم ایران در مقایسه با ادعاهایی که رهبران انقلاب عرضه می کردند مثل تامین رفاه اجتماعی، استقلال و آزادی، مسکن و امنیت توسط رژیم انقلابی بعد از ۴۵ سال نه تنها به وقوع نپیوست بلکه آنچه را هم که مردم از آن برخوردار بودند از آنها صلب شد.
پولهای فراوان از خزانه مملکت مردم ایران به عراق و سوریه و لبنان فرستاده شد. منابع طبیعی در شمال به روسیه و در جنوب به چین واگذار شده اند و آنها هم بیرحمانه و با طمع زیاد آنها را به غارت میبرند و این در حالیست که جاده های سنگلاخی در حوزه سیستان و بلوچستان که تردد در آنها مشکل و جانفرساست همانگونه باقی مانده اند، همچنین وضع ساختمانی مدراس و کلاسهای تدریس در آن منطقه بسیار اسف باری است و مردم برای امرار معاش و تامین زندگی خانواده کلیه و قرنیه و حتی قلب خود را بفروش می رسانند.
مدت کمی بعد از انقلاب در ایران صدام دید که تمام ژنرال ها و ارتشی های حاذق و کاردان (لیست هزار نفره توصیه شده از طرف کشورهای غربی) بدست جلادان رژیم به قتل رسیده اند به ایران حمله کرد و آیت الله خمینی هم از خدا خواسته این جنگ را غنیمت دانست و خفقان و استبداد را در کشور به اوج خود رساند و اگر کسی اعتراضی میکرد بعنوان ضد انقلاب محاکمه و به جوخه دار فرستاده میشد.
اسراییل دراین روزها در سخت ترین موقعیت از بدو تولد خود قرار دارد.
جنگی که در 7 اکتبر به اسرائیل تحمیل شد، جنگی از نوع جنگی است که اسرائیل در تمام سال های عمرش به آن بخود ندیده بود و ما را به دوران جنگ استقلال در سال 1948 و دوران قبل از آن می برد.
این جنگی با ابعاد حماسی تاریخی است. جنگ با حماس یادآور جنگ متفقین با نازی ها در 1939-1945 است. اگر چه همیشه نمیتوان سیاستها و روشهای عمل را بر اساس سوابق تاریخی استخراج کرد، اما میتوان از تاریخ درس گرفت.
جنگ با حماسیان نازی صفت قاتل جنایتکار، تجاوزگر، مردم کش و کودک کش که در ایران آموزش دیده اند و به کمک رژیم جمهوری اسلامی مسلح شده اند و از طرف شمال هم با حزب الله که رهبرشان نصرالله که از خزانه مردم ایران تغذیه میشود و از ترس در سوراخ موش قایم است.
اینجاست که بیاد وضع نابسامان اقتصادی دوره جنگ ایران و عراق اوفتادم که گوشت و مرغ، تخم مرغ، قند و شکر، برنج و روغن، صابون و شامپو و حتی قیمت پارچه به دهها و بعدآ به صدها برابر قیمت رسیدند بدون اینکه دولت در صدد کمک به مردم باشد.
با وجود این آثار از همان بدو انقلاب و بروز جنگ کشورهای خارجی سرمایه گذاری در ایران را متوقف کردند و شاهد بالا رفتن سرسام آور قیمت دلار و سایر ارزهای خارجی در ایران شدیم ولی آنچه که بسیار شگفت انگیز است آن است که رهبران جمهوری اسلامی و نور چشمان روز بروز ثروتمند تر شدند و مردم کشور فقیرتر.
بعد از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بار دیگر بر همه ثابت شد که اقتصاد اسراییل بسیار قوی است و نه تنها سرمایه گذاری در اسراییل متوقف نشده (بجز چند مورد معدود) خرید ملک و املاک از طرف خارجی ها در اسراییل بیشتر شده.
در دوران جنگ ایران و عراق اجناسی که در مغازه ها نایاب بود و کوپنی بودند را خود دولت به قیمت بسیار بالا وارد بازار آزاد میکرد (احتکار گندم توسط احمد شاه در زمان قحطی).
مردم از صف صابون دستشویی به صف پودر لباسشویی می رفتند و از هم جویا میشدند کجا میتوان تخم مرغ کوپنی خریداری کرد و چه ساعتی گوشت یخ زده به فروش می رسد و از آنجا دوان دوان به صف روغن می رفتند، از این صف به آن صف برای خرید مایحتاج روزانه می رفتند و این برای دولت پیروزی بحساب می آمد چون مردم اینگونه سرگرم هستند و جنگ و صفهای طولانی برای خرید اجناس می گذرانند و وقتی برای آنها باقی نمیگذارد. بدین ترتیب رژیم پایه خود را قوی و قوی تر میکند.
کشوری که با چاههای نفت فراوان و در آمد بسیار بالایی از نفت داشت مردمش برای خرید ده لیتر نفت در صف می ایستادند، این منظره را میدیدم و بیاد سخنرانی آیت الله خمینی در بدو ورودش به ایران می افتادم که میگفت من نفت را مجانی میکنم، آب و برق را مجانی میکنم ولی در این حین که من در تفکرات بودم می دیدم که صف نفت طویل تر میشود.
در این چهار ماه اخیر که کشور اسراییل درگیر جنگ در دو جبهه شمال و جنوب است قیمت اجناس در اسراییل هم بالا رفته ولی بمقدار بسیار کمی چون رهبران این کشور در درجه اول بفکر رفاه مردم هستند.
شهروندان جنوب و شمال کشور که در چند کیلومتری از مرز غزه و لبنان قرار دارند برای حفظ امنیت جانشان به خرج دولت در هتلهای ۵ ستاره در مرکز کشور اسکان داده شده اند و اشخاصی که کارشان را از دست داده اند دولت به آنها کمک پولی بلا عوض میکند.
در دوران جنگ ایران و عراق که تهران تحت موشک پرانی ارتش صدام قرار داشت اکثر شهروندان تهران و سایر شهرهای تحت حمله خانه خود را به سوی شهر های امن ترک کردند و من و همسرم هم مجبور شدیم تهران را بطرف گلپایگان ترک کنیم.
در آن زمان همسرم به جبهه جنگ فرا خوانده شده بود و من باردار بودم بهمراه دختر مان که سه سال بیش نداشت به منزل والدینم در گلپایگان رفتم. بدون هیچگونه همیاری و کمک یا احساس مسئولیت از طرف دولت. برای دولت مهم نبود چه بر سر شهروندان آواره می آید.
ولی در کشور اسراییل، دولت با تلاش و هزینه بسیار بسیار بالای مالی شهروندان را از شهرهای مرزی به هتلهای امن در مناطق دیگر کشور انتقال داده و از آنها پذیرایی می کند.
بر جهانیان که ترور و تروریست در کشور خود نمیخواهند آن است که این جنایتها و کودک کشی ها را بشدت و یکصدا محکوم کرده. امروز در اسراییل و فردا در کشور شما!