خاورمیانهی نو، یهودیهای نو
باید همهی سروصداهای اضافی را حذف کنیم و به آنچه واقعا اهمیت دارد توجه کنیم. پس اجازه بدهید سلفی عضو کنست اسرائیل «اورن حازان» (با پرزیدنت ترامپ) را ول کنیم، هرچقدر هم سخت، و تلاش کنیم همهی حرف و حدیثهای دیگر نظیر دست ملانیا (همسر پرزیدنت ترامپ) و وضعیت نوسازی اقامتگاه نخست وزیر را فراموش کنیم. از هر چه بگذریم، هفتهی گذشته هفتهای بود جنجالی و بسیاری شرایط، دچار تحول شدند. به عنوان مجری و خبرنگار اخبار کانال ۲، در ۲۰۱۳، من، در فرودگاه بنگوریون، و در موزه هولوکاست در اورشلیم «یاد واشم»، دو سه قدم با باراک اوباما فاصله داشتم. و هفتهی گذشته در اقامتگاه رئيس جمهور، نزدیک دونالد ترامپ ایستاده بودم. به هر دوی اینها با دقت گوش داده بودم و میتوانم به جرأت بگویم که دست کم دو تفاوت عظیم مابین دو دولت موجود است.
اول این که، این یک خاورمیانهی تازه است. سالهای زیادی است که ما به تعریف و تمجیدی که از عربها و انتقاداتی که متوجه ما میشود، عادت کردهایم. ترامپ قوانین بازی را عوض کرد. تا خود عربستان سعودی رفت تا مقابل رهبرانشان بایستد و رو در روی ایشان بگوید که میبایست با تروریسم مقابله کنند. به بیتاللحم رفت تا توی چشم ابومازن نگاه کند و بگوید «اگر هزینهی تروریستها را میٔدهی، نمیتوانی همزمان دعوت به صلح کنی». و به اسرائيل سفر کرد تا بدون هیچ انتقادی، صیونیسم و یهودیت را غرق ستایش کند. درست است که اوباما بانفوذتر و عمیقتر است، در ظاهر و در باطن بهروزتر است و «درست برخورد میکند». برعکس، ترامپ از نظرهای بسیار ناشی و مشکلساز است. با اینحال، همین اوبامای روشنفکر و پیشرفته بود که تفاوتهای میان بد و اهریمنی را ندید و نگذاشت دیده شود. جالب است که جایزهی نوبل را فقط به خاطر تسلط او بر کلام و به دلیل نیات او به وی دادند. بعد نوبت ترامپ میشود کسی که هر قدمی که برمیدارد، بر اساس آداب سیاست، نسنجیده و غلط است اما توانست به صراحت دشمن را مشخص کند – ایران، داعش، حزبالله، القائده، و حماس. او به اینجا آمد تا بگوید که اسرائيل در آن سوی معادله نشسته است، در طرف نیک. دوراندیشی ترامپ هنگامی مشخص شد که با صراحت به حملهی تروریستی منچستر اشاره کرد و گفت «به آنها نمیگویم غول بیابانی، چون این اسمی است بزرگ. من به آنها از حالا به بعد میگویم حقیر، چون حقیرند.»
در سفر ترامپ، منجر به افشای یک مورد بسیار چشمگیر شد، یک نسل نو از یهودیان. یهودیها معمولا همیشه مشاغل و موقعیتهای بسیار مهم در ادارات و دولتها داشتهاند، اما همیشه جذب محیط شغلی خود شده و هویت یهودی خود را فراموش کردهاند. در زمانی که همرنگی با محیط در ایالات متحده بسیار شایع است، برخی از عالیرتبهترین اعضای دولت ترامپ به هویت یهودی خود افتخار میکنند. دیوید فریدمن، سفیر، و جیسون گرینبلات، مشاور، هر دو در مدارس مذهبی یهودی «یشیووت» تحصیل کردهاند. در طول سفر ریاست جمهور به ریاض، گرینبلات هم میتوانست با میزبانان سعودی خود مشغول عیش و نوش شود. اما، عکسی از خود در شبکههای اجتماعی منتشر کرد و تصویر شام شب شبات خود را که میوه و شور نانک بود، در معرض دید گذاشت. در آن پست نوشت که شام خود را در اتاق هتلاش صرف خواهد کرد، و گفت دلش برای همسر و خانوادهاش بسیار تنگ شده است. این، شعار نیست، هویت است.
از همه مهمتر زمانی بود که ایوانکا ترامپ پای کوتل ایستاد و قطره اشکی ریخت. اندکی بعد نوشت که «سفر به مقدسترین زیارتگاه دینیام، عمیقا پرمعنا بود». در حقیقت، هر عکسی از کسی که به یهودیت گرویده و در معبد مقدس به عبادت ایستاده تأثیرگذار است، حتی اگر دختر رئیس جمهور ایالات متحده نباشد.
رویکرد آنها پیامی روشن به یهودیان جوان در سراسر جهان فرستاد: دیگر مجبور نیستید همرنگ دیگران شوید تا به مقامات عالی دست پیدا کنید.