خرد زنان

در شبات گذشته در اسرائیل اتفاق خاصی روی داد.

بیست و هفت اجتماع – از شهرهای بزرگ در مرکز اسرائیل مانند اورشلیم و تل آویو گرفته تا شهرهای کوچکتری مانند یروحام در جنوب و سده ایلیا در شمال – میزبان زنان دانش-پژوه مهمانی بودند که به جای خاخام های مرد کنیسه های راست-کیش، خطبه های هفتگی و کلاس های دیگری برگزار کردند.
چنین حرکتی بی شک، گامی بزرگ در روند صعود زنان به مناصب برجسته تری در زندگی مذهبی و آموزش مذهبی در اسرائیل بود.

اما کسانی هم هستند که از منابعی نقل-قول می آورند که مطالعه و آموزش عمیق تورات توسط زنان را تقبیح می کند. «خاخام الیصر فرموده کسی که به دخترش تورات آموزش می دهد مانند آن است که “تیفلوت” به وی آموزش داده است». واژه‌ی «تیفلوت» به معناهای مختلفی ترجمه شده است، و «ابن میمون» آن را به معنای «ناچیز و بی-ربط» تفسیر کرده است (قوانین مطالعه تورات ۱:۱۳). وی توضیح می دهد که زنان عموما آمادگی آن را ندارند که خود را کاملا به مطالعه تورات اختصاص دهند و در نتیجه دانش آنها سطحی خواهد بود؛ و چون چنین دانشی سطحی خواهد بود، زنان نیز آن را ناچیز و بی-ربط می یابند.

با چنین توضیحی معلوم می شود که مساله بازداری زنان از دانش-پژوهی تورات، مسأله ای اجتماعی است و مستعد تغییر. در زمانه و جهانی که زنان می توانند خود را به نحو بایسته و شایسته ای به مطالعه تورات اختصاص دهند، هیچ چیزی نباید آنها را از چنین کاری بازدارد. «خیدا» (خاخام چاییم یوسف دیوید ازولای، سده ۱۸) اشاره می کند که تلمود از زنانی که دانش-پژوه برجسته تورات بودند تقدیر می کند؛ زنانی مانند بروریا، همسر خاخام مئیر (ارووین ۵۳)، و دختر خاخام حنانیه بن ترادیون (پساخیم ۶۲). وی آن را گواهی بر آن می داند که حکما صرفا نسبت به آموزش تورات به زنانی که به طور جدی درگیر فعالیت های دانشگاهی نمی شوند، هشدار داده است. قطعا در خود تلمود آمده (سانهدرین ۹۴) که در طول حاکمیت حزقیا «آنها از دان [شمال اسرائیل] تا بئرشبع [جنوب اسرائیل] را گشتند و جاهلی نیافتند، از گوات تا آنتیپروت را گشتند و نتوانستند پسر یا دختر جوان، مرد یا زنی را بیابند که تبحر کاملی در قوانین مشروح آیین طهارت نداشته باشد».

با توجه به این که زنان زمانه ما انگیزه-مند و آزاد هستند تا حرفه های دانشگاهی و روشنفکرانه را در سطوح عالی پیگیری کنند، پس زمان آن فرارسیده که مطالعه و تدریس تورات توسط زنان در شبات را جشن بگیریم. اما سوای اهمیت ذاتی ۲۷ اجتماعی که این زنان دانش-پژوه مهمان از آنها دیدار می کنند، شبات مزبور به من آموخت که وقتی به زنان سکویی برای مطالعه و همرسانی تورات داده شود، رویکرد و شیوه کاملا جدید در اندیشیدن به تورات ایجاد می شود.

اجتماع ما در بیت شمش میزبان دکتر اوریت آونری، پژوهشگر و مدرس انجیلی بود. وی در سخنرانی اش آموزه ای را نقل کرد که بیان می داشت خروج [اسرائیلی ها] از مصر را باید به عنوان زایش ملت ما دید. وی نشان داد که ما چگونه این را می توانیم از خود داستان واقعی استخراج کنیم: نقشی که خون و آب در خروج بازی می کنند، نمادهایی هستند که مربوط به تجربه زایمان است، و آبی که در دریای سرخ از هم باز شد تا راهی برای عبور مردم اسرائیل باز کند نیز نمادی از عبور ما از مجرای زایش است.

دکتر آونری این بحث خود را با طرح پرسش اساسی درباره خوردن نان فطیر در مراسم پسح تقویت کرد: به ما آموخته شده که این غذا را بخوریم چون یهودیان مجبور بودند به سرعت مصر را ترک کنند، و زمان کافی ای برای آماده-سازی خمیر وجود نداشت. وی پرسید، چه طور ممکن است که ما زمان کافی برای برنامه-ریزی جهت خروج نداشتیم؛ همه از قبل از این قضیه به خوبی اطلاع داشتند و ابراهیم ۴۰۰ سال پیش آن را پیش-گویی کرده بود! پس چرا آنها برنامه ای برای آن نریخته بودند؟

دکتر آونری توضیح داد که یکی از جنبه های زندگی است که هیچ کس نمی تواند برای آن برنامه-ریزی کند: زایمان. فرقی نمی کند فرد چه قدر برای این رویداد آمادگی داشته باشد، وقتی زایمان عملا روی دهد، ناگهانی و بی-نظم و شتاب-زده خواهد بود. برای همین است که یهودیان نتوانستند برنامه-ریزی کنند، و نان فطیری نیز نمادی از آن است. این، زایش ملت ما بود، و همه رویدادهای مربوط به آن نیز شبیه زاییدن کودک است.

وی توضیح داد، افزون بر آن، «کتاب شموت» (خروج) ملت یهود را در شکل نوزادی اش توصیف می کند، و برای همین است وقتی بابت آب و غذا ناله و شکایت می کنند، خداوند به آنها آب و نان اعطا می کند. ما نیز به همین گونه از نوزادان مان مراقبت و سرپرستی می کنیم. اما «کتاب اعداد» به مرحله نوجوانی ملت اشاره دارد و در این مرحله است که هر چه می خواهیم برای مان فراهم نمی شود؛ درس هایی است که باید فراگرفته شوند تا ملت یهود آماده زندگی بزرگسالی خویش شود.

دکتر آونری همچنین درباره وعده هفتگی تورات (خوکات) نیز سخن گفت؛ که موسی و هارون به جای سخن گفتن با صخره، آن را مورد ضرب و شتم قرار دادند. دکتر آونری گفت که بسیار احتمال می رود که این اشتباه به خاطر درگذشت خواهر آنها میریام بوده که به تازگی درگذشته بود و آنها به این خاطر که ملت یهود مدام از نیاز به آب شکوه می کرد، فرصت کافی برای سوگواری شایسته و بایسته ای نداشتند. موسی و هارون نیز انسان بودند و چون زمان و مکان کافی برای سوگواری نداشتند، ذهن شان جای دیگری بود و به سادگی می توانستند خشمگین شوند و دردی جانکاه داشته باشند.

این نگاه از سوی یک مادر و یک همسر و همچنین از سوی یک دانش-پژوه صادر شده است. این که زنان بیشتری تورات را مطالعه کرده و آموزش دهند، صرفا به این معنی نخواهد بود که شمار زیادتری از مردم در توسعه و فهم تورات سهیم خواهند بود. بل به این معنی است که رویکردهای دیگری به تورات ایجاد خواهد شد که چشم اندازهای سراسر جدید و یگانه و بینش های تازه ای تولید خواهد کرد.

از سازمان-دهندگان این شبات ویژه سپاسگذاری می کنم؛ از کولچ و ماتان، از میدرشیت لیندنباوم، میدرشیت این هاناتزیف و بیت هیلل. با چنین موفقیتی در این شبات، بی شک زنان بیشتری تورات را مطالعه خواهند کرد و در آموزش آن حس مطمئن و الهامبخشی خواهند داشت، و بنابراین خرد خود را به یهودیان سراسر اسرائیل و جهان که تشنه دانش و الهام-گیری هستند، عرضه خواهد داشت.

ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ
«داو لیپمن» بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ نماینده حزب «یش عاتید» در کنست بود. وی اخیرا به مدیریت دیپلماسی عمومی در «سازمان جهانی صیونیستی» منصوب شده است. داو آموزگار و نویسنده و کوشنده اجتماعی در شهر «بیت شمش» در اسرائیل است و همراه همسر و چهار فرزند خود در همین شهر زندگی می کند. خاخام لیپمن از سوی کالج خاخامی در اسرائیل به مقام خاخامی برگزیده شده و از دانشگاه «جانز هاپکینز» در آمریکا کارشناسی ارشد خود را در رشته آموزش و پرورش دریافت کرده است. وی در مبارزه با افراطگری مذهبی در اسرائیل پیشگام بوده و در راس تلاش ها برای ایجاد اتحاد یهودی در اسرائیل و سراسر جهان قرار داشته است. مقالات وی بازتاب-دهنده نظرات شخصی اوست و نه ضرورتا نظرات «سازمان جهانی صیونیستی».
ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ