ما در ایران شعار «مرگ بر اسرائیل» سر می دادیم اما در سر رؤیای آزادی می پروراندیم
وقتی فرصت یافتم با جناب نخست وزیر لپید تنها یک مورد از کشور محل تولدم را در میان بگذارم، چیزی که انتخاب کردم این بود.
«چیزی که دربارهٔ ایران نمی دانم برایم بگو.»
سؤالی که یائیر لپید نخست وزیر بالفعل اسرائیل در اتاق کنفرانس بیرون از مقر نخست وزیری در اورشلیم مقابل من گذاشت، تکانم داد. لپید در رأس کشوری قرار دارد با تمرکز مطلق بر جمهوری اسلامی ایران، تمرکزی که علت آن معتبر است.
بیش از چهار دهه است که اسرائیل ناچار بوده با دشمنی متخاصم که تعهدی وحشیانه به انهدام کشور یهودی بر خود هموار کرده، دست به یقه باشد. روح الله خمینی بسیار پیشتر از آنکه شاه را سرنگون کند، انهدام اسرائیل را در نظریهٔ انقلابی خود به عنوان عنصر اساسی تعبیه کرد. امروز این عداوت در تقریبا تمامی ابعاد سیاست ایران نهادینه شده است: در نظریهٔ نظامی، أمور دینی، سیاست انرژی، أمور خارجه، آموزش و حتی تفریحات.
با شباهت بسیار به عقاید یهودی ستیز قدیمی که در طول تاریخ قوم یهود را مجرم می شمردند، رژیم [ایران] نیز کشور یهود را مانند «مرغی که در عروسی و عزا سر می بُرند»، مسؤول تمامی مصیبت های جهان معرفی می کند؛ أساس موجودیت جمهوری اسلامی، که رهبری فاسد و بیعرضهٔ آن مدتها است هرگونه مشروعیت خود را از دست داده بر این عنصر حیاتی استوار است.
اما مسلم است که لپید خود این را می داند. من به عنوان یک کنشگر حقوق بشری و ناظر بر ایران، با گزارش های معمول از نفوذ جسورانهٔ سازمان های اطلاعات اسرائيل تا قلب این کشورآشنا بودم.
من همچنین از اعضای هیئت انجمن ضدافترا به ریاست همسرم، «جاناتان گریبلات» بودم، و از مهمانان تأیید شدهٔ مقر نخست وزیری بودم. وقتی در سر به این سؤال فکر می کردم، در ابتدا گمان کردم چیزی زیادی ندارم که در پاسخ به نخست وزیر اسرائیل که اصلیت ایرانی من توجهش را جلب کرده بود، بگویم. با این وجود، از ته دل می دانستم که می خواهم چیزی را با او در میان بگذارم و نمی خواهم این فرصت استثنایی برای پاسخ به این مهمترین پرسش را از دست بدهم.
«جناب نخست وزیر، امیدوارم بدانید که مردم ایران در نفرت از اسرائيل، که رژیم کشور به آنها تحمیل کرده، شریک نیستند.»
متن کامل به انگلیسی را در لینک زیر مطالعه کنید:
https://blogs.timesofisrael.com/in-iran-we-chanted-death-to-israel-but-dreamed-of-freedom/