مهاجرها: ماییم که کار را به انجام میرسانیم – روز مهاجرت به اسرائیل
لهجه، حتی اگر خیلی کمرنگ باشد، معمولا اولین چیزی است که لو میدهد. بله، یکی از ماست.
در چند سال اخیر، هرچه بیشتر در اموری که برایم عزیزند فعال شدهام، به یک مسأله بیشتر توجهام جلب شده است: «اولیم»های آمریکایی (مهاجرانی که از آمریکا به اسرائیل بازگشت کردهاند) به شدت در فضای کنشگری اجتماعی در اورشلیم به چشم میخورند. در هر مراسمی که شرکت میکنم، چه در کنست، یا کنفرانس، یا تظاهرات، همیشه چند تایی از مدیران سازمانهای غیرانتفاعی یا دیگر کنشگران معتبر را میبینم که از ایالات متحدهاند. و این در مورد هر دو منتهیالیه طیف صدق میکند. چرا؟
آیا فقط به این دلیل اینها بیشتر به چشم من میخورند که خودم هم از «اولیم»های آمریکاییام؟
آیا آمریکاییها بیشتر از اسرائیلیها با احترام به ارزشهای اجتماعی بزرگ شدهاند و به همین خاطر بیشتر به غیبت عدالت اجتماعی توجه میکنند؟
آیا کسانی که بازگشت میکنند گروه خاصی از مردماند که اعتقادی عمیقتر دارند و بیشتر احتمال جذب آنها در کنشگری اجتماعی و غیرانتفاعیها هست؟
آیا آمریکاییهای طوری ساخته شدهاند که سماعکنان به سوی کشورهای دیگر روان شوند و به همه آموزش دهند که چطور میشود امور را بهتر اداره کرد؟
آیا ترکیب مناسبی وجود دارد از احساس همزمان غریبگی و تعلق که بازگشتکنندگان را قادر میسازد به گونهای احساس انفصال کنند که متوجه بیعدالتیهای اجتماعی نقشبسته شوند و به اندازهای احساس همبستگی کنند که برای بهبود امور احساس مسؤولیت کنند؟
کوتاه سخن، بله.
ما در تقاطعی قرار داریم از فرصتهای بینظیر در ایجاد تحول و توسعهی کشور جوان اسرائيل و اولیمها برای همیاری در موقعیتی کمیاب قرار دارند.
در شرایطی که تنازع بقا دیگر حاکم بر حیات ما نیست، اسرائیل اکنون میتواند از تجمل نسبی نگاهی به درون سود ببرد. کشور ما به اندازهای عمر کرده که از نقطهنظر موجودیت خویش، تثبیت شده باشد، و آنقدر جوان است که هنوز از نقطهنظر اجتماعی، شکل نگرفته باشد. ما مردمی هستیم باستانی، و متکثر، که کولهبار مذهبی، اجتماعی، و سیاسی هزاران ساله به دوش داشتهایم و اکنون میبایست تصمیم بگیریم این بار را چگونه و به چه ترتیب در این سرزمین مدرن به زمین بگذاریم.
در این انبوهه به جستجو میپردازیم. مثل نوجوانّهای ناشی، در هویت خود رشد میکنیم. گاهی آنچه هستیم را میپذیریم. گاهی به شدت به اشتباه میافتیم. و گاه به شدت درست میرویم.
داشتن کشوری کوچک که به نسبت جوان است، به این معناست که تکتک مردم در شکل دادن به هویت این کشور نقش دارند. آگاهی به این واقعیت، عمیقا توانبخش است، به ویژه برای اولیمهای ایدهآلیست، که هویتشان ممکن است به شدت با احساسات شخصی ایشان در رابطه با کشورشان گره خورده باشد. میتواند خشم ناشی از بیعدالتی را که در شرایطی دیگر عقیم است و استیصال میآورد، به سرمایهای بدل کند برای بهبود، همیاری، و رشد.
یادم میآید از عبارتی که از «مایکل شیر» شنیدم، بنیانگزار مرکز آموزش سیاسی اسرائیل: «آنها نسلی بودند که ایجاد کردند و ما نسلی هستیم که شکل میدهیم».
به سلامتی رسیدن، و به سلامتی راه.
روز مهاجرت به اسرائیل، خجسته باد.